معتادان گمنام منطقه یک ایران 
زندانی
  • پیامی در راه Reaching Out

    آشنایی با مجلات بهبودی در سایر مناطق دنیا نشـریه پیامـی در راه توسـط دفتـر خدمـات جهانـی هـر سـه مــاه یک ...

    آشنایی با مجلات بهبودی در سایر مناطق دنیا نشـریه پیامـی در راه توسـط دفتـر خدمـات جهانـی هـر سـه مــاه یکبــار منتشــر می‌شــود، ایــن فصلنامــه توســط کمیتــه زندانهــا و بیمارســتانهای انجمــن معتــ ...

    بیشتر بخوانید
  • کتاب پایه معتادان گمنام

    یک کتاب آشنای آبی بهبودی و لغزش مـن جـزو معتادانـی بـودم کـه اول از مـواد و دخانیـات نفـرت داشـتم. امـا ه ...

    یک کتاب آشنای آبی بهبودی و لغزش مـن جـزو معتادانـی بـودم کـه اول از مـواد و دخانیـات نفـرت داشـتم. امـا همیشه فکـر مشغول و متفاوتـی بـا دیگـر دوستانم داشتم. زمانـی کـه لغـزش کـردم ، خــودم هــم عضــو ...

    بیشتر بخوانید
  • روزنه هوا زیر خاک

    در زیر خاک روزنه ای از هوا پیدا کردم بــا سلام و درود بـه همـه همدردانــم . قبـل از هـر چیـز تشکر می کنـم ...

    در زیر خاک روزنه ای از هوا پیدا کردم بــا سلام و درود بـه همـه همدردانــم . قبـل از هـر چیـز تشکر می کنـم از تمـام دوستانی کـه در ایــن مسیر بــه مــن کمک کردنـد. و آرزوی بهترینهــا را برایشان دارم، م ...

    بیشتر بخوانید
  • دستبندی برای تغییر

    دستبندی برای تغییر تو ماشین کلانتری نشسته بودم و به سمت دادگاه می رفتیم، دستبند به دست،خمار،نگــران وتنهـ ...

    دستبندی برای تغییر تو ماشین کلانتری نشسته بودم و به سمت دادگاه می رفتیم، دستبند به دست،خمار،نگــران وتنهــا !!! این اولین باری نبود این احساسات رو داشتم و من همیشه تنها بودم. حتی وقتی توی جمع بودم. ام ...

    بیشتر بخوانید
  • زندان؟! دیگر کافی است

    زندان؟! دیگر کافی است اسـم مـن جـی وای اسـت. در سـال ۱۹۸۴ بـه دنیـا آمـدم و از بـدو تولـد معتـاد هسـتم. ( ...

    زندان؟! دیگر کافی است اسـم مـن جـی وای اسـت. در سـال ۱۹۸۴ بـه دنیـا آمـدم و از بـدو تولـد معتـاد هسـتم. (مترجـم: مـادر ایـن دوسـت همدردمـان در زمـان بـارداری مصـرف کننـده بـوده اسـت) بیـن کلاس ششـم و ...

    بیشتر بخوانید
  • ماجراهای آقای یوهپ

    ماجراهای آقای یوهپ ماجراهای آقای یوهپ: لبخند سهم كساني ست كه درد را به دوش مي كشند بسان درختي در بيابان ك ...

    ماجراهای آقای یوهپ ماجراهای آقای یوهپ: لبخند سهم كساني ست كه درد را به دوش مي كشند بسان درختي در بيابان كه باران كمتري را تجربه مي كند ، با سري افراشته تشنگي را در خويش مي پذيرد و ريشه هايش را به عميق ...

    بیشتر بخوانید