معتادان گمنام منطقه یک ایران 

NA رو راه حل بدونم نه يوهپ رو…

NA رو راه حل بدونم

ماجراهایــــــــــــــــــــــــــــ یوهپــــــــــــ

NA رو راه حل بدونم نه يوهپ رو…

 

مرزهاي غيرقابل دركي رو كشف مي‌كنم، عدم تشخيص درستي، تشخيص سره از ناسره… من توي تمام سال هاي پاكيم به متعادل خدمت كردن پايبند بودم. اهميت خدمت رو در تاثيراتش و افراط درخدمت رو جزء آفتهاي بهبوديم مي دونم…

سنت دوم برام مصداق كامل و آموزشي بي نقص در مورد خدمت كردنه. هميشه اينو به رهجوهاي خدمتگزارم هم گوشزد مي‌كردم.

همين طور هم درمورد بقيه فكر مي‌كنم وانتظار دارم، كه البته اشتباه مي‌كنم.

من رهجويي دارم كه از اول پاكيش خيلي به من نزديك شد و كم‌كم وارد خدمت شد. بسيار خدمتگزار خوب و موثريه. اوايل خدمت كردنش عالي، پرانرژي و فروتن بود. كم كم به خدمت وابسته شد ومن سعي مي كردم هدف از خدمت و اهميت خدمت رو بهش يادآوري مي كردم. از اعضاي ديگه اعتراض ميشنيدم و بعضي ها گلايه مي كردن و از خودمحوريش ناراحت بودن.

خيلي ها بهم ميگفتن تو به رهجوت خط ميدي واين قضاوت منو ميترسوند و از اون و خدمت خوبش دفاع مي كردم و به همه توضيح مي دادم كه من نقشي در اين موضوع ندارم.

كمتر تراز شخصي داشت و اينقدر غرق در خدمت شد كه براي من هم چالش ايجاد كرد. با خودم درگير شدم كه واقعا اين خدمته؟ من در خدمت كم كارم؟ تصميم گرفتم باهاش صحبت كنم.

وقتي بهش گفتم داري توي خدمت افراط مي كني ازم فاصله گرفت. وقتي بهش گفتم خدمت سبب شده كه از خودت فرار كني و خودت رو نبيني و مسؤليت هات رو فراموش كردي منو قضاوت كرد و منو متهم كرد به حسادت، قضاوت و… يه بار بهم گفت من تابع وجدان گروهم، بابت خدمتي كه مي‌كنم رأي دارم و با تمام احترامي كه برات قائل هستم بايد بگم كاملا در مورد من دچار اشتباه هستي.

همين موضوع سبب دلخوري و نيز اسباب قضاوت شد. آنقدر نگاه ما متفاوت شد كه حسابي از هم دور شديم. حلا ديگه نه تنها منو زير سوال ميبرد بلكه توي هر جا كه خدمت مي‌كرد پرتوقع شده بود. انتظار چي رو داشت نميدونم اما ميدونم داشت به خودش جفا مي‌كرد.

ديگه به جاي دعا قبل از خدمت، دنبال رأي زني و يار كشي بود. ديگه بعد از خدمت خوشحال نبود و فقط دنبال مخالف ميگشت تا بهش ثابت كنه اون چيزي نمي فهمه. روزهاي قبل و بعد خدمت حسابي درگير «منيت» ميشد و اصلا صداي مخالف رو تاب نمي آورد… درك نمي‌كرد گاهي بهترين خدمت، خدمت نكردنه...يه سوال در قدم یک هست: « آیا قبول دارم که من هیولایی هستم که تمام دنیا را توسط اعتیادم مسموم کرده ام؟» خيلي وقتها پاسخ صادقانه و واقعي دادن به اين سوال كمكم مي‌كنه كه حباب پوچ افكارم بتركه و جايي بايستم كه بايد باشم.

رفتم پيش راهنمام و موضوع رو براش تعريف كردم. اينكه چقدر جواب رك اون آدم حال منو بد كرده و چرا من تا اينجا پيش رفتم كه همچين حرفي رو شنيدم.

راهنمام بهم گوشزد كرد كه من نبايد وارد اين بخش بشم.

من اصرار دارم كه آدما درد نكشن. من نميزارم خودشون مسئوليت خرابي به بارآوردنشون رو گردن بگيرن و يادم ميره تا درخواست كمك نكردن براي كمك عجله نكنم و به آدما فرصت اشتباه كردن و درد ناشی از خودمحوري رو بدم.

به هرحال اون آدم همچنان خدمت ميكنه و گاهي بيش از پيش اشتباهاتش رو تكرار مي‌كنه اما من ياد گرفتم تمايل به حكومت، شهرت طلبي و قدرت طلبي منو رهبر مؤثر نميكنه.

من براي كمك به توسعه انجمن سعي مي‌كنم NA رو راه حل بدونم نه يوهپ رو…

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

2 نظر

  1. نشریات وعده

    ما طیِ خدمت کردن یادمی گیریم که برنامۀ NA آنقدر قوی است
    که همه مان را دربرگیرد و اصول مان قوی تر از بدترین ایده هایمان می باشند. ما با یکدیگر همکاری
    می کنیم تا با چالش هایی که طی خدمت بوجود میایند روبرو شده و مشکلاتی را که خودمان بوجود
    میاوریم، حل کنیم. وقتی با روحیۀ عشق، اتحاد و شفقت، انجامِ کاری را به عهده می گیریم، لحظات
    دردناکِ یادگیری را به فرصت هایی برای بخشیدن، رشد و دگرگونی تبدیل می کنیم.

    پاسخ
  2. مسئول نشریات وعده

    بخش دوم 👇
    《 خطاب به رهجویان 》

    ”گمنامی ــ که همان بی نامی است ــ امری لازم در رابطه ی راهنما و رهجو است.

    درک قوی از سنت ۱۲ به این معنی است که با گمنامی در سطوح مختلف آشنا می شویم ــ گمنامی اصلی مهم است، زیرا نه تنها اساس روحانی تمام اصول ما است، بلکه نیمی از نام ما نیز هست.)

    یک بعد گمنامی این است که ما راز های هم دیگر را حفظ می‌کنیم.

    مسئله ی بعدی که برای من بیش تر اهمیت دارد، این است که ما همگی، به طریقی مثل هم دیگر هستیم.

    راهنمای من فرد بهتر یا معتاد بهتری از من نیست.

    من باید به همان اندازه یا بیش تر، از رهجوهای ام یاد بگیرم تا به آن ها یاد هم. ”

    #راهنما و رهجو * ص ۳۴

    پاسخ

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *