معتادان گمنام منطقه یک ایران 

یک برنامه روحانی و غیر مذهبی

یک برنامه روحانی و غیر مذهبی

ماجراهایــــــــــــــــــــــــــ

یوهپــــــــــــــــــــــــــــــــ

و خدایی که در این نزدیکیست …

وقتی وارد انجمن معتادان گمنام شدم چیزی که منو اذیت میکرد مشارکت هایی بود که رنگ و بوی مذهبی داشت؛ درکی از اعتقادات نداشتم؛ مدت ها بــود که حتی مذهب رو هم یکی از دلایل مصرفم میدونستم و درکی از اینکه جنگ من حتی با مذهب هم متاثر از مصرف مواد هست رو نداشتم…

شروع مراســم دینی منو اذیت میکرد؛ دقیقاً غمگینی و اندوهی رو که در مراسم داشتم و دیگه اینکه نمیتونســتم ارتباط برقرار کنم رو یادم هست؛ دیگه معنویت راهش رو جدا کرده بود و گاه این تضاد منو می ترسوند…

اوایل پاکی بود و به اعتقاد بسیاری از اعضا این شرایط و حال و هوای من طبیعی بو؛ حتی کسانی هم که خیلی مذهبی بودند با من برخورد درستی داشتند و قضاوتی روی من نداشتند.

یک برنامه روحانی و غیر مذهبی

کم کم این سوال در من ایجاد شد که برنامه ما برنامه روحانی است! یعنی غیر مذهبی است؟ یا ضد مذهبی؟ من از دل خانــواده‌ای آمده بودم که مذهبی بودند. خانوادهای که به تمام مقدسات مذهبی‌شون متوسل شدن برای پاک شدن من. اما من به جایی رسیده بودم که به اون ها هم واکنش نشون می دادم؛ من تحمل شنیدن نظرات خانواده رو نداشتم و احمقانه ترین جمله برنامهای از نگاه من این بود که، بعد از کارکرد قدم ها نگاهت عوض خواهد شد…

عکس های کودکیــم بیان کننده حضورم در مراسم به واسطه خانواده و بعد حضور در مراسم به میل خودم بود. اما کم کم مصرف، بین من و این قســمت هم فاصله انداخت. حتی فعالیت های اجتماعــی مربوط به دینم یک زمانی من رو آروم میکرد و تنهایی منو پر میکرد ولی هرچه بیشــتر مصرف کردم کمتر در این مراسم شرکت کردم و با خدای خودم ارتباط برقرار کــردم؛ من از طرف خانواده طرد شدم چون دیگه اون ها رو هم زیر سوال می بردم. در واقع می خواستم براشون تصمیم بگیرم که چطور باید عبادت کنند…

مذهب برای مــن اون قدرت لازم رو نداشت که بتونه کمکم کنه و این نگاه اون روزها بود. اما ورود به برنامه و با کارکرد قدمها فهمیدم خداوند (نیروی برتر) کاری رو می تونه انجام بده که من نمیتونم انجام بدم و این آشتی من با خداوند بود…

خداوندی که خود درک کردم

در قدم سوم جمله ( بدان گونه که او را درک می کردیم ) به من آرامش داد که با درک شخصی خودم از نیروی برتر با او ارتباط برقرار کنم و نتیجه اعتمادم به نیروی برتر مهار میل به مصرف مواد و کم کم رفتن تمایل من به زندگی بیخدایی بود.

قدرت این نیرو استفاده از اصول روحانی را برای من آسون کرد و من از این تغییر و این تأثیر شگفت زده شدم. من در قدمهای ۴ و ۵ فهمیدم مذهب نه تنها برای من بد نبود بلکه بسیار وقتها ترمز من هم بود و من حتی از مذهب سوء استفاده کرده بودم.

من فهمیدم که چه بســیار جاها مذهب دســت من رو گرفت و چه بسا پاکی من ســهمی از نذر پدر و مادرم بود و چه روزها و شبها که در تاریکی مطلق بودم و خدای همان مذهب رو صدا می زدم…

در قدم یازدهم فهمیــدم برنامه ما یک برنامه روحانی اســت و غیر مذهبی، که بهتره برای خودم یک طریق روحانی داشته باشم. به انواع مذاهب توجه کردم و ریشه مذهب خودم رو دریافتم و در خودم پرورش دادم.

نگاه من به نیروی برتر با عشق امید و ایمان پر از شور و شعف شد من بارها و بارها شفا را شنیده بودم اما با شفای خودم فهمیدم مذهب چیست و کجا دست من رو میگیره…

دقیقا همان جا که باید

دقیقا لحظه ی دعا و تسلیم.

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

10 نظر

  1. vaadeh.ir

    اما بهرحال ایده های ما در حا ل توسعه بودند، حتی بدون تلاش آگاهانه ای از طرف ما. هر تجربهای در كاركرد قدمها نشانهای از ذات نیروی برترمان در اختیار ما می گذاشت. ما حقایق در مورد نیروی برترمان را بیشتر احساس می كردیم تا آنكه بخواهیم، آنها رااز لحاظ منطقی درك كنیم . اكثر ما آن لحظه ای كه با راهنمای خود نشستیم تا قدم پنجم خود را بخوانیم، ناگهان مملو از این احساس شدیم كه می توانیم به راهنمای خود و فرآیند كاركرد قدمها اطمینان كامل داشته باشیم، و به كار خود ادامه دهیم. این درست لحظهای بود كه اكثر ما حضور نیروی برترمان را احساس كردیم. این مورد به همراه كاری كه در قدم هشت و نه انجام می دهیم ، بذر بالنده آگاهی از اراده نیروی برتر را در وجود ما می كارد.
    این نشانه ها در مورد نیروی برتر احتمالاً فاكتورهای اصلی برای تعیین طریق روحانی ما هستند. اكثر ما پی بردیم كه طریق روحانی كه از دوران كودكی برایمان بجا مانده بود به هیچ وجه به حقایقی كه در حین كاركرد قدمها برایمان آشكار می شوند، سازگاری ندارند. برای مثال اگر اكنون احساس می كنیم كه خداوند بزرگ، بی همتا و بی انتها است، اما در گذشته به ما قبولانده شده بود كه خداوند محدود و محدودكننده است، دیگر به احتمال قوی دلمان نمی خواهد كه به اعتقاد و طریق قدیم خود برگردیم . یا اگر احساس می كنیم كه نیروی برتر به هر یك از ما به گونه ای مشخصی نزدیك است و به تك تك ما جداگانه اهمیت می دهد، دیگر آن سیستم اعتقادی كه او را به عنوان یك نیروی غریبه ، ناشناس، و دور از دسترس معرفی می كند، برایمان كار نخواهد كرد..
    در حالیكه بعضی از ما لازم می بینند كه طریقه جدیدی برای خود برگزینند، بعضی دیگر دقیقاً بر عكس آن اعتقاد دارند و می گویند طریق روحانی كه از كودكی به آن اعتقاد داشته اند به آنها كمك می كند تا درك عمیق تری از حقایقی كه در حین كاركرد قدمها بر آنها آشكار شده ، پیدا كنند. ممكن است ما از طریق كاركرد قدمها ، رنجشی را كه از یك فلسفه یا نهاد مذهبی داشته ایم را درمان كرده و از بین برده باشیم و در نتیجه امكان برگشت به آن فلسفه یا نهاد با فكری باز و با روشنبینی برای ما فراهم آمده باشد. برای بعضی دیگر دین و مكانهای مذهبی دوران كودكی، بیشتر حالت پاتوق و یا جمعی كه نسبت به آن رابطهای احساسی داریم، می باشد . در بهبودی درمی یابیم كه چگونه می توانیم از مذهب خود در راستای دست یابی به طریقی شخصی از روحانیت استفاده كنیم.

    باز هم بر این نكته اصرار می كنیم كه نباید مذهب را با روحانیت اشتباه گرفت. در NA آنها به هیچ وجه یكی نیستند. برنامه معتادان گمنام خود یك مذهب نیست . این برنامه یك سری اصول روحانی را ارائه می كند و از یك سری مفاهیم مثل خداوند و نیروی برتر و یا نیرویی بزرگتر از خودمان برای اعضا صحبت می كند تا آنها بتوانند از این طریق راهی برای رهایی از اعتیاد فعال پیدا كنند. این اصول روحانی و مفهوم نیروی برتر می تواند با طریق روحانی خاصی كه یك عضو خارج از NA دنبال می كند و یا به آن اعتقاد دارد همراه باشد ، و یا اینكه این اصول روحانی و مفهوم نیروی برتر می تواند خود طریقی روحانی برای اعضاء باشد . انتخاب با خود عضو است.
    بعضی از ما به این نقطه رسیده بودیم ولی خودمان هم نمی دانستیم كه مذهب یا فلسفهای كه سالها پیرو آن بودیم جوابگوی مسائل ما نبود ، اما نمی توانستیم جایگزین بهتری نیز پیدا كنیم . برای كسانی كه چنین تجربهای داشته اند، این جا نقطه آغاز مهمترین سفر زندگی آنها خواهد بود: كه آن جستجو برای راهی جهت درك نیروی برتر است . در این فرآیند به احتمال زیاد ما به همه اماكنی كه در جامعه با روحانیت رابطهای دارند سر می زنیم . ما احتمالاً كتاب های زیادی در مورد روحانیت و رشد شخصی مطالعه می نمائیم و با افراد زیادی در این رابطه صحبت می كنیم . ما ممكن است برای مدتی به یك یا چند مكتب و فلسفه خاص رو آوریم ، و بعد یكی را انتخاب كنیم ، یا شاید هیچ كدام را انتخاب نكنیم . كتاب چگونگی عملكرد می گوید كه اغلب اعضاء ما گلچین و منتخبی از مكاتب و مذاهب مختلف را به عنوان روحانیت بر می گزینند. اگر این مورد در رابطه با ما صدق می كند ، مهم است كه بدانیم هیچ مشكلی نیست و ما می توانیم به این شكل نیازهای روحانی خود در بهبودی را بخوبی برطرف كنیم.
    راهنمای كاركرد قدم

    پاسخ
  2. vaadeh.ir

    “ما از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقاء رابطه آگاهانه خود با خداوند، بدان گونه كه او را درك می كردیم شده و فقط جویای آگاهی از اراده او برای خود و قدرت اجرایش شدیم. ”
    قدم یازده

    پاسخ
  3. vaadeh.ir

    اما میدانیم تنها با تسلیم شدن بهبودی پیدا نمیکنیم، بلکه با اقداماتی که به انجام میرسانیم، بنای بهبودی خود را بر تسلیم می گذاریم، یعنی عینا همان کاری که در قدمهای قبلی هم انجام داده ایم. در قدم دهم، به تمرین روزانه “انضباط” در زندگی روحانی خود می پردازیم. در قدم یازدهم، با پشتکار و اعتماد به نفس، به تمرین این اصل ادامه میدهیم. دعا و مراقبه را در صدر اولویتهای خود قرار میدهیم و تصمیم می گیریم دعا و مراقبه، مثل خوردن و خوابیدن، جزیی لاینفک از زندگی ما گردد. بعد از این تصمیم گیری، نظمی را که لازمه انجام موفقیت آمیز این تصمیم است، به کار می گیریم.
    برای کارکرد این قدم باید شجاعتی را که در قدمهای قبلی کسب کرده ایم، بیشتر کنیم. با اینکه شجاعتی که در تهیه ترازنامه و ارزیابی شخصی از خود به خرج دادیم، فراتر از تمام تجربیات قبلی ما بود، اما اکنون به نوع دیگری از شجاعت نیاز داریم. شجاعتی لازم داریم تا به زندگی خود با پیروی از اصول روحانی ادامه دهیم، حتی اگر از نتایج آن وحشت داریم. بدون توجه به ترس خود، آنچه لازم است به انجام میرسانیم و از منبع لايزال شجاعتی که در اثر برقراری ارتباط با نیروی برتر به وجود آمده، مدد می گیریم.
    با این همه بحثی که در مورد خداوند شد، احتمال دارد بعضی از ما دوباره احساس ناراحتی کنیم و فکر کنیم الآن همان “بخش مذهبی” قدم یازدهم برنامه که انتظار داشتیم، شروع میشود. شاید بعضی از ما حتی فکر کنند از این به بعد راهنما به ما خواهد گفت به روش مخصوصی دعا و مراقبه نماییم. قبل از اینکه در این افکار زیاده روی کنیم، به یاد آوردن مسئلهای اساسی درباره اصول بهبودی در معتادان گمنام ضروری است: آزادی مطلق و غیر مشروط ما در باور و انتخاب هر نیروی برتر و البته مجاز بودن به برقراری ارتباط با آن نیروی برتر به هر نوعی که با عقاید شخصی ما مطابق باشد. با اینکه اکثر ما از یک مذهب سنتی پیروی می کنیم، اما به ندرت در جلسات از عقاید خاص مذهبی ذکری به میان آورده میشود. اعضای ما حق دارند هر گونه درکی از مسائل روحانی داشته باشند و ما برای عقاید این افراد احترام قائل میشویم. در ضمن، باهر چیزی که احتمال دارد به پیام روحانی ما درباره بهبودی لطمه بزند، مقابله می کنیم.
    چگونگی عملکرد

    پاسخ
  4. ‍پینگ بک: خشم - وعده - یک وعده هزاران پاداش معتادان گمنام-شماره نهم-خردادماه 1398

  5. ‍پینگ بک: کلاس های روانشناسی - وعده - یک وعده هزاران پاداش معتادان گمنام-شماره دهم-تیرماه 1398

  6. ‍پینگ بک: خواست خداوند - وعده - یک وعده هزاران پاداش معتادان گمنام-شماره هفدهم- بهمن 1398

  7. ‍پینگ بک: طریق روحانی شخصی - وعده - یک وعده هزاران پاداش معتادان گمنام-ویژه نامه-تیر1398

  8. مسئول نشریات وعده

    دست یافتن به تعادل بین تحمل عقاید یکدیگر و در عین حال بوجود نیاوردن تصور اینکه مذهب خاصی را تائید می کنیم،کاریست بس دشوار.
    (پاک زیستن ص ۵۸،۵۹)

    پاسخ

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *