معتادان گمنام منطقه یک ایران 

کتاب پایه معتادان گمنام

کتاب پایه معتادان گمنام

یک کتاب آشنای آبی

بهبودی و لغزش

مـن جـزو معتادانـی بـودم کـه اول از مـواد و دخانیـات نفـرت داشـتم. امـا همیشه فکـر مشغول و متفاوتـی بـا دیگـر دوستانم داشتم. زمانـی کـه لغـزش کـردم ، خــودم هــم عضــو کمیتــه زندانهــا بــودم. مـن بابـت یـک احساس از کمبـود و خالیـی کــه بابـت ازدواج همسر سابقم داشـتم بـدون فکـر و حتـی بـا استفاده از اصـول انجمـن مصـرف کــردم. و پــس از هــر بــار مصـرف بـرای رفتـن بـه جلسه و اعتـراف بـه لغـزش برنامـه ریـزی مـی کـردم امـا یـک بـار زیـاد و هـزار بار کافـی نبـود. بـه واسـطه یـک جـرم بـه حبـس محکوم شــدم. خمــار در روز ورود بــه زنــدان دنبــال متــادون مـی گشـتم و منتظـر بـودم تـا جیـره ی مـن رو بیـارن، اتفاقــی تــو یکــی از اتاقهــا یــک کتــاب آشــنای آبــی مــن رو محــو و مســخ خــودش کــرد. نمــی دونــم چــرا اون کتــاب احســاس منــو دگرگــون کـرد و منـو بـه گذشـته برگردونـد.

من پیام معتادان گمنام را گرفتم

از کســانی کــه تــو اتــاق بــودن ســوال کـردم ایـن کتـاب مـال کیـه؟ اونهـا هــم کــه معلــوم بــود تحــت تاثیــر قــرارگرفتنــد، گفتنــد: مــال یــه دیوونــه کــه رفتــه درمانــگاه. خنــدم گرفــت. دم اتــاق نشســتم تــا اون شـخص صاحـب کتـاب اومـد. صداش کــردم و قضیــه رو بهــش گفتــم. اون دوســت یــک کتــاب پایــه NA بــه مـن قـرض داد. مثـل آدمهـای تشـنه محــو نوشــته هــا و خوانــدن کتــاب شــدم. ظــرف ۴۸ ســاعت از جیــره متــادون انصــراف دادم و بــا وجــود اصـرار دکتـر زنـدان و افسـر نگهبـان بنــد، مــن قطــع دارو کــردم. چونکــه چیــزی آشــنا و قابــل درک قدیمــی پیــدا کــرده بــودم.

شرکت در جلسات زندان

مجــوز شــرکت هفتگـی تـو جلسـات پانـل کمیتـه زنـدان هـا رو گرفتم. دوبـاره وصـل شـدم. از دوسـتی تقاضـا کـردم بـه عنوان راهنمـا بـه مـن کمـک کند. شـب هـا کـه در چنـد اتاق مصـرف مـی کردنـد مـن و دوسـه عضـو کنـار هـم تـو قســمت نمازخانــه بنــد در مــورد زندگــی و احساســات خودمــون و وسوســه هــا صحبــت مــی کردیــم. مــدت حبـس مـن شکسـته شـد و عفـو شـامل مـن شـد. در لحظــه خداحافظــی بــرای آزادی، یــه دوســت دفترچــه آدرس جلسـات را بـه مـن داد و گفـت تـو بـه هـر کـی آزاد میشـه ایـن دفترچـه را مـی دادی الان خـودت نمـی خــوای ببــری. مــن اون آدرس جلســات را گرفتــم و بــه سـمت درب خـروج رفتـم.

آزاد شدن از زندان

زمانـی کـه از داخـل زنـدان بــه بیــرون رفتــم تــازه انــگار خمــار شــدم. دســت و پاهــام درد گرفــت آبریــزش بینــی گرفتــم. وسوســه یـک بـار مصـرف بـه سـراغم اومـد. بـا خـودم گفتـم ببینـم چقـدر پـول تـو جیبامـه، گشـتم پـول بـود امـا دفترچـه آدرس جلسـات هـم بیـرون اومـد. بـا خـودم گفتـم بـذار اول آدرس جلسـه بگیـرم بعـد بـرم مصـرف کنـم و سـریع بـرم جلسـه تـا اعتـراف کنـم. زنـگ زدم. یـه دوسـتی بـه اسـم محمـد جـواب داد و سـلام کـرد. احسـاس آرامـش بـا شـنیدن صـداش بـه مـن دسـت داد. باهـاش صحبـت کـردم و واقعیـت را گفتـم. دوسـت خوبـم (محمـد. الـف) به مـن پیشـنهاد داد کـه ده دقیقه دیگـه جلسـه نزدیـک مکانـی کـه مـن بـودم تشـکیل میشـه اول بـرم جلسـه بعـد بـرای مصـرف بـرم. چیزی از دســت نمیدهــم. بــه حرفــش گــوش کــردم و بــه سـمت آدرس جلسـه مذکـور رفتـم.

حضور در جلسات بیرون

خوشـآمد گـو منـو در آغـوش گرفـت و محبـت کـرد. مـن تـو جلسـه محـو شـده بـودم. ناخـود آگاه دسـتم بالا رفـت. چیـزی درون مـن گفـت تـا صادقانـه از فکـر و قصـدم بـرای مصـرف صحبـت کنـم. مـن هـم همـه واقعیـت را گفتـم. پـس از مشـارکت احسـاس کـردم اعضـا منـو بیشـتر از قبـل تشـویق کردنـد. بعـد جلسـه همـه بـه مـن خوشـآمد گفتــن و مــن را در آغــوش کشــیدند. ایــن ارتبــاط در همــان جلســه اول بیــرون زنــدان شــکل گرفــت و الان بـه مـدت هشـت سـال و نیـم ادامـه داره و مـن امـروز بابـت آن کتـاب و نشـریات کـه شـما دوسـتان بهبـودی در اختیــار زنــدان قــرار دادیــن و باعــث وصــل شــدن مجــدد مــن پــس از ســه ســال شــدین ممنونــم.

الان مـن یـک خدمتگـزار کمیتـه زندانهـا و روابـط عمومـی و کارگاه هـای آموزشـی هسـتم و بـا دو ناحیـه همـکاری مـی کنـم. البته شـغل و درآمـد هـم دارم. دوبـاره ازدواج کـردم و بـا وجـود فـوت پسـر دومـم بـا کمـک انجمـن بـه زندگـی ادامـه مـی دهـم.

بــا تشــکر از اعضــای شــورای منطقــه یــک ایــران و مجلــه وعــده کــه ایــن فرصــت را بــه مــن دادنــد.
داریوش. پ

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

11 نظر

  1. vaadeh.ir

    پیش گفتار نسخه اول

    ” ثمره كوشش‌هاى عاشقانه، در محصول آن است كه موسم آن هميشه به وقت خود فرا مى رسد … ”
    مطالب اين كتاب چكيده تجربه‌هاى شخصى معتادان عضو انجمن معتادان گمنام است. اين كتاب پايه، بر اساس زمينه كتابچه سفيد معتادان‌گمنام تنظيم شده است. هشت فصل اول، بر مبناى عناوين مندرج در كتابچه سفيد و با همان متون به رشته تحرير درآمده است. فصل نهم، تحت عنوان فقط براى امروز و فصل دهم، تحت عنوان الهامات تازه…. دو فصل ضميمه شده به كتاب هستند. تاريخچه مختصر اين كتاب به شرح زير است.
    معتادان‌گمنام، در ماه جولاى سال ۱۹۵۳ تشكيل شد و اولين جلسه آن درجنوب كاليفرنيا برگزار گرديد. رشد انجمن در ابتدا نامتعادل بود، اما به سرعت به نقاط مختلف آمريكا گسترش يافت. از ابتدا مشهود بود كه براى تقويت انجمن، نياز به يك كتاب در مورد بهبودى داريم. سرانجام در سال ۱۹۶۲ كتابچه سفيد «معتادان‌گمنام» منتشر شد.
    در آن دوران انجمن ما ساختار مختصرى داشت و دهه ۱۹۶۰ براى ما دوره مشكلى بود. در اين دهه تعداد اعضاء براى مدتى به سرعت بالا رفت و سپس سيرنزولى خود را آغاز كرد. اين مطلب به خوبى نياز به داشتن يك خط مشى مشخص‌تر را نشان مى‌داد. سرانجام در سال ۱۹۷۲ انجمن ما با تشكيل دفتر خدمات جهانى NA در لوس‌آنجلس، بلوغ خود را نشان داد. گشايش اين دفتر، هدف‌مندى و اتحّادى را كه بدان نياز بود براى انجمن به ارمغان آورد.
    وجود دفتر خدمات جهانى، باعث تثبيت و رشد انجمن ما شده است. امروزه هزاران معتاد در حال بهبودى، در جلساتى كه در سراسر آمريكا و بسيارى ازكشورهاى ديگر تشكيل مى‌شود، شركت مى‌كنند و دفتر خدمات جهانى، در حقيقت خدمتگزار يك انجمن جهانى شده است.
    معتادان‌گمنام، مدتهاست كه لزوم يك كتاب پايه جامع، در مورد اعتياد را تشخيص داده است، كتابى كه براى معتادان، در مورد معتادان و توسط معتادان نوشته شده باشد.
    پس از تشكيل دفتر خدمات جهانى و به چاپ رسيدن يك جزوه راهنماى خدماتى به نام درخت NA اين تلاش قوّت گرفت. اين جزوه، راهنماى خدماتى اوليه انجمن ما بود كه به مرور با جزوه‌هايى جامع‌تر دنبال و اكنون به راهنماى خدماتى NA تبديل شده است.
    در طرح خدماتى جزوه راهنما، يك كنفرانس خدمات جهانى گنجانيده شده بود و كنفرانس خدمات جهانى هم به نوبه خود شامل يك كميته نشريات می شد. تحت توجهات دفتر خدمات جهانى و عده‌اى از اعضاى هيأت امناء و كنفرانس، سرانجام كار شروع شد.
    همانطور كه نياز به نشريات، به خصوص يك كتاب پايه جامع، بيشتر احساس مى‌شد، كميته نشريات نيز گسترش مى‌يافت. در اكتبر سال ۱۹۷۹ اولين كنفرانس جهانى نشريات، در ويچيتا – كانزاس تشكيل شد و سپس با كنفرانس‌هايى درلينكلن – نبراسكا، ممفيس – تنسى، سانتامونيكا – كاليفرنيا، وارن – اوهايو و ميامى – فلوريدا دنبال شد.
    كميته فرعى نشريات كنفرانس خدمات جهانى، در كنفرانس و به طور انفرادى، صدها صفحه مطلب از اعضا و گروههاى مختلف انجمن دريافت و جمع‌آورى كرد. اين مطالب با زحمت فراوان طبقه‌بندى ، تصحيح ، تنظيم و مجدداً تجزيه وتنظيم شد. دهها نفر از نمايندگان محلى و منطقه‌اى كه با كميته نشريات همكارى مى‌كردند، هزاران ساعت از وقت خود را وقف تهيه اين كتاب كرده‌اند و از همه مهمتر اين اعضاء با وجدان بيدار خود، خواهان تضمين “وجدان گروه “ در نگارش كتاب بوده‌اند.
    ضمن رعايت اصل گمنامى، ما كميته فرعى نشريات كنفرانس خدمات جهانى ، مناسب مى دانيم مراتب قدردانى و سپاس خود را به طور اعم از اين انجمن و به طوراخص از آنهايى كه مطالبى براى انعكاس در اين كتاب اهدا كرده‌اند ابراز ‌داريم. مااحساس مى‌كنيم مطالب اين كتاب تركيبى از وجدان جامع گروهى انجمن ماست وهر يك از ايده‌هايى كه بدست ما رسيده است، به طريقى در آن گنجانده شده است.
    اين كتاب پايه، جهت معتادانى كه خواستار بهبودى هستند در نظر گرفته شده است. بعنوان معتاد، ما درد اعتياد را خوب مى‌دانيم، اما لذت بهبودى را نيز درانجمن معتادان‌گمنام تجربه كرده‌ايم. به اعتقاد ما اكنون زمان آن فرا رسيده است كه چگونگى بهبودى خود و آنچه را كه بدست آورده‌ايم با خواستاران بهبودى به صورت مكتوب در ميان بگذاريم و به جاست كه اين كتاب را وقف آگاهى يك‌يك معتادان كنيم:

    فقط براى امروز، ديگر هرگز مجبور نيستى چيزى مصرف كنى!
    بنابراين،
    با سپاس از بهبودى خود كتاب NA را وقف خدمت عاشقانه به نيروى برتر‌مان مى‌كنيم، تا از طريق ارتقاء رابطه آگاهانه با خداوند، ديگر لازم نشود هيچ معتاد خواستار بهبودى، بدون فرصت يافتن يك زندگى بهتر از بين برود. ما همچنان خدمت گزاران مورداعتماديم و با سپاس در خدمت عاشقانه خود باقى مى‌مانيم.
    كميته فرعى نشريات
    كنفرانس خدمات جهانى
    معتادان‌گمنام

    ما نمى‌توانيم ماهيت معتاد و يا اعتياد را تغيير دهيم، امّا مى توانيم با تلاش خود درفراهم آوردن هر چه بيشتر زمينه بهبودى، آن دروغ قديمى كه مى‌گويد “وقتى معتادشدى تا ابد آلوده مى مانى” را، تغيير دهيم. خداوندا، كمك كن كه اين تفاوت راهميشه به خاطر داشته باشيم.

    مقدمه

    اين كتاب حاصل تجربيات مشترك انجمن معتادان‌گمنام است. از شما دعوت مى‌كنيم كه اين كتاب را بخوانيد و اميدواريم شما هم اين راه تازه زندگى را كه ما پيداكرده‌ايم، انتخاب كنيد. ما هيچ علاجى براى اعتياد پيدا نكرده‌ايم، ما فقط برنامه‌اى ثابت شده را جهت بهبودى روزانه عرضه مى‌كنيم.
    در NA، ما برنامه‌اى را دنبال مى‌كنيم كه از الكلى‌هاى‌گمنام اقتباس شده است. درAA تا كنون بيش از يك ميليون نفر بهبود يافته‌اند. اكثر آنها به همان صورت كه ما به موادمخدّر اعتياد لاعلاجى داشتيم به الكل معتاد بوده‌اند. ما از انجمن AA به خاطر نشان دادن اين راه تازه زندگى بسيار سپاسگزاريم.
    قدم‌هاى دوازده‌گانه معتادان‌گمنام ازAA اقتباس شده است و پايه‌هاى اصلى برنامه بهبودى ما را تشكيل مى‌دهد. ما فقط چشم انداز آنها را وسيع‌تر كرده‌ايم. ماهمان راه آنها را به استثناى يك مطلب دنبال مى‌كنيم. مشخصه ما به عنوان معتاد، به طور كلى هرگونه ماده‌اى را كه احساسات و افكار را از حالت طبيعى خارج كند در برمى‌گيرد. براى ما الكليسم واژه محدودى است و حق مطلب را ادا نمى‌كند، زيرامشكل ما يك ماده مخدر بخصوص نيست، بيماريى به نام اعتياد است. مامعتقديم انجمن‌مان به وسيله يك الهام برتر رهنمون شده است و به خاطرراهنمايى، جهت بنياد برنامه خود بر پايه يك برنامه بهبودى ثابت شده سپاس گزاريم.
    ما از راه هاى مختلف به معتادان‌گمنام مى‌آييم و معتقديم وجه مشترك ما اين است كه هيچ كدام نتوانسته ايم با اعتياد خود كنار بياييم. از آنجا كه اقشار مختلفى ازمعتادان در اين انجمن وجود دارند، بنابراين راه حلها ی مندرج در اين كتاب، به طوركلى بيان شده است. دعا مى‌كنيم كه در انجام اين كار آن قدر جستجوگر و دقيق بوده باشيم تاهر معتادى كه اين كتاب را مى خواند، همان اميدى را كه ما پيدا كرده‌ايم، پيدا كند.
    ما بنابر تجربه خود، معتقديم كه هر معتاد و يا هر كس كه گرايش به اعتياد را دارد، ازيك بيمارى لاعلاج جسمى، فكرى و روحى رنج مى برد. ما گرفتار مشكل لاينحلى بوده‌ايم، كه چاره آن ماهيتى روحانى دارد، بنابراين در اين كتاب مسائل روحانى مورد بحث قرار خواهد گرفت.
    ما يك سازمان مذهبى نيستيم. برنامه ما يك مجموعه از اصول روحانى است كه ما به كمك آن از يك حالت لاعلاج جسمى و فکری بهبود پيدا مى‌كنيم. همزمان با تحرير اين سطور ما دعا كرده و گفته‌ايم:
    «خداوندا، دانشى عطا فرما تا بتوانيم كلمات را مطابق با احكام الهيت به رشته تحرير درآوريم. غريزه فهم عزم عزيزت را در ما بكار، ما را به خدمت اراده خود درآورده و سند از خود گذشتگى مان را صادر كن، تا اين كلمات در حقيقت از آن توباشد نه از آن ما. شايد بدين وسيله ديگر لازم نشود كه هيچ معتادى در هيچ جا از درد اعتياد هلاك شود.
    هر گونه كارى كه در مسير خدماتى NA انجام مى شود، بايد به خاطر بهتررساندن پيام بهبودى به معتادى كه هنوز در عذاب است، باشد. تحرير اين كتاب نيز دليلى جز اين ندارد. ما بايد هميشه به خاطر داشته باشيم كه چه به عنوان عضو وچه به عنوان گروه يا كميته خدماتى، هرگز در حال رقابت با يكديگر نبوده و نبايد باشيم. ما جداگانه و با هم سعى در كمك به تازه ‌واردان و پيشبرد هدف مشترك‌مان داريم. ما از راه تجربه‌هاى دردناك آموخته‌ايم كه تعارض‌هاى داخلى چطور انجمن‌مان را فلج مى‌كند و ما را از خدماتى كه لازمه رشد است باز مى‌دارد.
    آرزو داريم كه اين كتاب به معتادان در حال عذاب كمك كند كه آنها هم راه حلى را كه ما پيدا كرده‌ايم بيابند. هدف ما اين است كه فقط براى امروز پاك بمانيم و حامل پيام بهبودى باشيم.

    برنامه ما
    معتادان گمنام
    كتاب هاى زيادى در مورد ماهيّت اعتياد نوشته شده است. اين كتاب به طور كلّى توجّه خود را بر روى ماهيّت بهبودى متمركز كرده است. اگر شما يك معتاد هستيد و اين كتاب را يافته‌ايد تمنا داريم اين فرصت را از دست ندهيد و آن را بخوانيد!
    http://na.org

    پاسخ
  2. تواناشو

    این کتاب توانایی این را دارد که با بیانی ساده زندگی معتادان را تغییر دهد راهنمایی عالی برای کسانی است که تازه با انجمن معتادان گمنام آشنا شده اند و دنبال اطلاعاتی درباره قدم ها و سنت های دوازده گانه هستند.

    پاسخ
  3. ‍پینگ بک: خود کفایی یا خود اتکایی - وعده - یک وعده هزاران پاداش معتادان گمنام-شماره دوازدهم-شهریور98

  4. ‍پینگ بک: روابط - وعده - یک وعده هزاران پاداش معتادان گمنام

  5. نشریات وعده

    ما دیگر مجبور به مصرف نیستیم. این براى ما آزادى بسیار بزرگى است. براى برخى از ما مدتها طول کشید تا متوجه شدیم که زندگى‌مان غیر قابل اداره شده است.براى بعضى دیگر، نداشتن اختیار زندگى، تنها مطلبى بود که کاملاً برایشان روشن بود. ما قبلاً مى‌دانستیم که موادمخدر مى‌تواند ما را به کسانى که نمى‌خواستیم باشیم، تبدیل کند.

    با پاک بودن و کار کردن این قدم، ما از غل و زنجیر خلاص مى‌شویم، امّا هیچ یک از قدم‌ها را نمى‌توان با جادو انجام داد. ما فقط صحبت از قدم‌ها نمى‌کنیم، بلکه یاد مى‌گیریم که چطور آنها را زندگى کنیم و ارمغان‌هاى این برنامه را شخصاً تجربه مى‌کنیم.

    ما امیدمان را پیدا کرده‌ایم. اکنون مى‌توانیم یاد بگیریم که چگونه در این دنیایى که در آن زندگى مى‌کنیم، عمل کنیم. ما مى‌توانیم در زندگى مفهوم و هدف پیدا کنیم و از دیوانگى، محرومیت و مرگ خلاص شویم.

    وقتى ما به عجز و ناتوانى خود در اداره زندگى‌مان اقرار کنیم، دریچه‌اى را براى دریافت کمک از یک نیروى برتر، به روى خود باز کرده‌ایم . این مهم نیست که ما از کجا آمده‌ایم، مهم این است که ما به کجا مى رویم.
    (کتاب پایه،قدم اول)

    پاسخ
  6. مهدی اسماعیلی

    سلام خوبید ممنونم از زحماتتون.امروز ۴سال و ۱۱ ماه و ۱ روز هست که پاکم.ما باید به بهبودی خودمان بپردازیم. افرادی که عادی هستند درکی ازین برنامه ندارند و وقت خود را برای کمک به بیماریهای آنان تلف نکنید

    پاسخ
  7. ‍پینگ بک: روح سنتها سنت یازدهم - وعده - یک وعده هزاران پاداش معتادان گمنام-ویژه نامه-تیرماه1398

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *