معتادان گمنام منطقه یک ایران 

ماجراهای یوهپ ۲

راهنمای غیر همجنس

راهنمای غیر هم جنس ؟!!!

– یوهپ : هیچوقت دوست نداشتم در عقایدم تغییر ایجاد بشه . همیشه خواستم کاری کرده باشم؛ در برابر خودم از تردیدهام نمیگذرم اما توی معتادان گمنام اتفاقات عجیب برای من افتاد؛ حقیقت مثل همیشه چون خورشید تابید و من و باورهامو تحت تاثیر قرار داد شاید بی آنکه خواست من باشد. مثل آن روزها که یک سال پاکی داشتم و به جلسات مشترک میرفتم؛ حتی امروز برای اون روز خودم ارزش قائلم با اینکه کار و تصمیم اشتباهی در سر داشتم ؛ به شدت تمایل داشتم به یک عضو خانم وصل شوم ( یک راهنمای خانم انتخاب کنم )خانمی که هم سن پاکی معقول و هم شخصیت درستی داشت.

یادمه وقتی بچه بودم خیلی دوست داشتم با دخترها بازی کنم و از تفاوت قائل شدن میان عروسک و هفت سنگ ناراحت بودم، از اینکه سربازی چرا باید برچسب جنسیت داشته باشه ناراحت بودم و از این که توسط دوستانم یا حتی خانواده زیر سوال می رفتم خشمگین می شدم که البته زورم به کسی جز خودم نمی رسید و این تفاوت ها همیشه چالش من بود ؛ از آنجائیکه توی NA تفاوتی بین اعضا نیست من شروع کردم به تلافی کردن آن روزها؛ به خودم گفتم: «دیگه یوهپ بزرگ شده! پاکه! و هیچ غرضی نداره و دوست داره بهبودی را از طریق کلام یک زن به عنوان راهنما تجربه کنه!» ولی این کار عملاً غیرممکنه چون اعضای دیگر برایم توضیح می دادند که اولویت اینه که راهنمای تو از جنس خودت باشه.

– تازه وارد : خوب اشکالش چیه؟ من فقط می خوام یک راهنمای خانم داشته باشم و این حق من توی بهبودیه!! من چرا نميتونم انتخاب كنم با كي پاك موندنمو حفظ كنم، تلاش من براي اين نيست كه دوست خانوم داشته باشم فقط از مردها خيلي مطمئن نيستم و نميتونم فعلا بهشون اعتماد كنم. من يه عالمه وسوسه دارم وتوي يه قطع وابستگي هستم، دختري كه سال ها عاشقش بودم منو پس زده وحرف زدن در اين مورد با يه مرد اذيتم مي كنه.

– یوهپ : زمانی دراز به وسوسه زیستن در میان کسانی که منعی برای ارتباط باهاشون هست داشتم. من همیشه دوست داشتم مرزهایی که از کودکی منو از دنیا جدا میکرد رو بشکنم! راستش رو بخوای هنوز هم این میل توی من هست ولی میدونم که عملا این کار بی فایده است یا حداقل نتیجه نمیده.

– تازه وارد : بالاخره راهنمای خانم چی شد؟

– یوهپ : راستش؛ خود محوری کردم و با اون خانم تماس گرفتم؛ اولین حرفی که زدم در ارتباط با یک موضوع خانوادگی و بخش تعصب من روی خانواده ام بود که برای اون خانوم خنده دار بود و می‌گفت باید ارزش هات رو تغییر بدی و مطمئنم اگر با یک مرد در این رابطه حرف می زدم اون می فهمید که من از کجا میگم و منو میفهمید یا وقتی براش تعریف کردم که توی زمان مصرف بابت دختری که دوستش داشتم ولی جرأت ابرازشو نداشتم، چون پر از حقارت برای قیافه و بی پولی و… بودم. سوالش از من این بود که واقعاً چرا؟ این هم یک تفاوت دیگه بود.

دلايل تماس من با دلايل پاسخ اون خانوم فرق داشت، من زنگ مي زدم و اصرار داشتم راهنمام بشه، چون خيلي شخصيتش رو دوست داشتم، هميشه حرف زدن با يه خانوم توي سن اون كه هم خيلي موقر بود و هم زيبايي داشت برام جذاب بود، در واقع دلايل ظاهري، اصرارم رو توجيه ميكرد حتي نوع مشاركتش منو با خودش ميبرد، احساس مي كردم خيلي از سوالامو جواب خواهد داد، … وپاسخ دادن اون بخاطر اين بود كه مي دونست راهنما ندارم پاكي پايين دارم و تلاش مي كرد منو مجاب كنه بايد مشورت كنم و از معتادهايي با تجربه مشابه كمك بگيرم و من دقيقا از اين مشورت فرار مي كردم و ميدونستم تجربه شون اصلا به درد من نمي خوره، با كلام و رفتارش به من ياد داد كه چطور بايد از هم جنسم كمك بگيرم و با اينكه منو مي شنيد هيچ وقت راهنمام نشد.
دوست خوبم نگاه من به راهنمای همجنس نه به خاطر مسائل سطحی و روزمره رایج در اطرافمونه! نگاه من به این مقوله بر سر احساساتی است که لازمه راهنمای من اونا رو بفهمه؛ من نیاز دارم با کسی حرف بزنم که بدونه و بخش های مردانه منو زندگی کرده باشه و این لازمه ارتباط من با یک راهنماست.
راهنمای همجنس من منو میشنوه، منو میبینه و درک میکنه که مشکل من کجاست؟
از این طریق من سبکبار میشم و به وسیله اون محافظت میشم. امروز من شامل لطفی عاری از منت و درک متقابل هستم چون روحانی ترین رابطه زندگیم رو تجربه میکنم.

– تازه وارد : این خانمی که من میخوام رهجوش بشم خیلی فرق داره!! شايد تو از زيبايي اون خانوم خوشت اومده و برات جذاب بوده ولي براي من نه. حسي كه ازش ميگيرم مادر داشته و نداشته منه، مادري كه شبيه مادرم نيست و من به شدت گرايش به اين زن رو دارم و اصلا هيچ ربطي به همون مسائل سطحي كه تو بهش اشاره كردي نداره.

– يوهپ : چه جالب تو به چيزي اشاره كردي كه من تا حالا بهش توجه نداشتم، توي آدما دنبال يكي ديگه گشتن!!!! كه البته كاررو خراب تر مي كنه.

– تازه وارد : مگه من از زندگي چي مي خوام؟ چيزي در من هست كه كسالتم رو بيشتر مي كنه باعث ميشه بترسم و نتونم به آدما نزديك بشم و فقط اين خانوم و حسي كه ازش گرفتم شبيه به كسالت و ترس نيست و توي همين مدت كوتاه ديدم كه بعضي ها راهنماي غير هم جنس دارن و تفكر متعصبانه ندارن.
من دنبال يه نمايش با شكوه از پاكي و بهبودي ام و توش موفق ميشم من با خيلي از اين آدماي توي جلسه فرق دارم. من برعكس تو، دنبال شكستن مرزها نيستم من بدنبال ايجاد مرز براي خودمم و مي دونم كه
مي تونم.

یوهپ : تو حق انتخاب داری و آزادی …

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

5 نظر

  1. ‍پینگ بک: وعده - من یک تازه وارد هستم- معتادان گمنام - یک وعده هزاران پاداش - شماره ششم اسفندماه 1398

  2. vaadeh.ir

    قدم دوازده هم را در “عمل ” کارکردن
    راهنما شدن جزئی از خدمت ایثار گرانه ای محسوب می شود که در قدم ۱۲ راجع به آن صحبت شده است . خیلی از اعضاء باور دارند که رابطه راهنما و رهجو فرصتی برای رساندن پیام بهبودی و تمرین اصول به دست آمده در برنامه NA است . قسمتی از این برنامه شامل تعهد کارکردن با یک دیگر است ، تا به وجود آمدن احساس و فضای پذیرش ، از طریق ه مدلی و درک متقابل کمک می کنیم.
    ” برای من هیچ فشاری مثل داشتن رهجوی مشتاق که با عشق و علاقه قدم ها را کار می کند ، نیست . زیرا باعث می شود احساس کنم که وظیفه دارم تا برنامه را به بهترین وجه کار کنم . وقتی که رهجوهای ام از من سوالات زیادی می پرسند و سعی دارند تا راه NA را درک کنند و یاد بگیرند ، من با آن ها احساس همدلی می کنم . برای شان احساس شفقت خاصی می کنم ؛ زیرا خود من نیز در دورانی از بهبودی ام مانند آن ها بوده ام .” “راهنمای من برای ام جاذبه بود . راهی که او قبل از من طی کرده بود او را به این جا رسانده بود . او آرام و محکم ، و از لحاظ روحانی متعادل است . او زندگی ای آرام و ساده با برنامه ای استوار دارد ، او آگاهانه ۱۲ قدم کار می کند . ساده بگویم من هر چه را که او دارد می خواهم .”
    گرفتن راهنما و کارکردن با او می تواند پریشانی هایی را که ما ممکن است در زمان پاک شدن تجربه کنیم برای مان آسان کند . بعد از سالهایی که با اعتیاد فعال گذرانده ایم ، خیلی از ما نمی دانیم که واقعاً کی هستیم یا این که چه گونه تبدیل به یک عضو مسئول در جامعه شویم . یک راهنما می تواند دیدگاه و چشم اندازی کامل تر در مورد واقعیت ما برای مان به وجود آورد . از طریق به مشارکت گذاشتن تجربه ، نیرو و امید یک راهنما می تواند رهجوهای اش را در پایه ریزی بهبودی شان هدایت کند .
    “راهنمای ام چشم انداز کاملا متفاوتی از زندگی به من داد . زیرا کوله بار تجربه ی قبلی من دیدگاه و درک من از زندگی را سخت تحت نفوذ قرار می داد .” “اوایل بهبودی ام شهرت نامطلوبی بخاطر رفتارم در مقابل مردها داشتم . نهایتا وقتی که چندین سال پاک ماندم ، راهنمای ام به نوعی به من هشدار داد . من به او گفتم که چقدر پسران بد را دوست دارم و او فقط سر خود را تکان می داد و می گفت که رویای اش برای من این است که بعد از کارکرد قدمها با او ، یاد بگیرم که تا این حد انتخاب های بد نکنم و یاد بگیرم تا برای عشق واقعی و حمایتی که می توان در یک رابطه پیدا کرد ، ارزش قائل شوم . این مکالمه برای من یک نقطه عطف بود و در نتیجه من با مرد بسیار خوبی بیرون رفتم که قبلا حتی فکر داشتن رابطه با او را نمی کردم و اکنون ۱۶ سال است که با یکدیگر زندگی می کنیم.”
    به غیر از این که راهنما کمک می کند تا ما خودمان را بهتر و شفاف تر ببینیم ، کارکردن با راهنما می تواند به ما کمک کند تا اهمیت خدمت را بهتر درک کنیم . بعضی از راهنما ها ، رهجوهای شان را تشویق می کنند که به طور فعال به ساختار خدماتی NA بپیوندند . بعضی دیگر به عنوان یک الگو عمل می کنند . ایثار می کنند و انتظار هیچ گونه برگشت یا نتیجه ای ندارند . راهنما شدن یک نوع خدمت ایثار گرانه است و در این رابطه ما یاد میگیریم که چه گونه سپاسگذاری خود را با خدمت کردن بیان کنیم ، چه خدمت رسمی و چه خدمت غیر رسمی .
    “اولین راهنما ی من بهترین ، غنی ترین ، و دوست داشتنی ترین شخصی بود که دقیقا می دانست که کی باید دست مرا بگیرد و کی باید مرا رها کند . او درک من از NA ، قدم ها ، سنت ها و مفاهیم را پایه ریزی کرد . او اهمیت ادای دین بهNA از طریق خدمت را به من فهماند . اگر چه او دیگر راهنما ی من نیت . اما هنوز هم یکی از قسمت های فعال بهبودی من و یک دوست نزدیک و عزیز است .”
    “اولین راهنمای من جزء ساختار خدماتی NA نبود اما او هرگز فرصت تشویق من برای خدمت کردن را از دست نمی داد . وقتی که تازه وارد بودم به جلسه ای رفتم که در آن یکی از اعضاء چیپ سفید خود را دریافت کرد . بعد از جلسه راهنمای من پرسید : آیا تو به او شماره تلفن دادی ؟من واقعاً فکر نمی کردم چیزی بدانم که بدرد او بخورد اما راهنمای ام ، مرا متوجه کرد که هرگز برای شروع ادای دین زود نیست . امروز من پست های خدماتی زیادی دارم ، اما چیزهای زیادی از راهنمای اول خود راجع به روح خدمت ، این که خدمت فقط چند نوع خاص ندارد ، و خدمت تمایل بخشش است ، آموختم .”
    رابطه راهنما و رهجو ؛ مثل بسیاری از جنبه های زندگی ما در بهبودی ، یک رابطه ی در حل پیشرفت است . یک راهنما – به طور ساده –یک معتاد در حال بهبودی است و نه یک انسان مصون از خطا . اگر چه بعضی از ما ممکن است گاهی فکر کنیم که نمی توانیم بدون راهنمایی و حمایت راهنمای خود پاک بمانیم . اما نیاز است به خاطر داشته باشیم که راهنما ، یک نیروی برتر نیست . بلکه معتادی است که تجربه ، نیرو و امید خود را به مشارکت می گذارد .
    “راهنمای من یک انسان است که هم شادی دارد و هم غم ، هم احتیاج دارد و هم رویا ، هم نقاط قوت دارد و هم نقاط ضعف و دارای نقص های اخلاقی هم هست که با آن دست و پنجه نرم می کند . برای من این درس بزرگی بود که ببینم انسان دیگری مثل خودم درگیر مشکلات است و هنوز ایمان ، اعتقاد و امید خود را حفظ می کند و تمام سعی خود را می نماید که راه حل ها را بیابد و در مشکلات باقی نماند.” “من در تمام دوران بهبودی رهجو داشته ام . این هدیه زیبایی است که انسان قادر باشد به دیگران کمک کندو هم چنین خود را باز کند به طریقی که دیگران ببینند او واقعاً کیست . اغلب وقتی که من سر در گم می شوم ، رهجوهای ام باعث می شوند تا من سر جای خود برگردم . آنها به من اعتماد و تعهد را می آموزند . کارکردن قدمها با آن ها مثل این است که خودم قدم کار کنم . اغلب رهجوهای من جواب های بیش تر و بهتری از خود من دارند . این درسی برای فروتنی و خدمت است . اغلب مشکلات آن ها مال من هستند و راه حل های شان نیز همین طور . از طریق آن ها یاد گرفتم که من نه تنها کسی نیستم که زمان های سختی دارد یا تنها کسی که گم شده و وحشت زده است .”
    سادگی رابطه راهنما و رهجو که بر پایه کمک یک معتاد به معتاد دیگر است ، می تواند به هر دو کمک کند تا با بعد انسانی خود آشنا شوند و با مشکلات زندگی به کمک یک دیگر روبه رو شوند . پیام بهبودی فقط از جانب راهنما نمی آید ، بلکه در خیلی از موارد رهجو ها بینش و فراست خود را به مشارکت می گذارند . این قسمتی از یک خیابان دو طرفه است ، گرفتن و دادنی که قدم ۱۲ را جزئی لازم ز فرایند بهبودی می نماید ، رساندن پیام به سایر معتادان و بخشیدن چیزی که به رایگان در اختیار ما گذاشته شده است ، نه تنها یک امتیاز و افتخار است ، بلکه جهت افزایش رشد روحانی ما حیاتی است .
    “مسئله مهم در راهنمای دیگران شدن ، این است که به من کمک می کند تا بیشتر درگیر ۱۲ قدم و ۱۲ سنت شوم و دانش خود را در مورد آن ها افزایش دهم . من باید روی بهبودی شخصی خود کار کنم تا بتوانم چیزی برای بخشیدن به رهجو های خود داشته باشم .”
    “اخیرا یکی از رهجو های من در مورد چیزی صادق بود که من هرگز نتوانستم در آن مورد صداقت داشته باشم . حالا فکر می کنید این تجربه برای برنامه من تا چه حد ارزش داشت ؟ بیشتر از طلا می ارزید .” “از زمانی که راهنمای کسی شدم ، سعی کرده ام چیزهایی را که می دانستم دوست دارم راهنمای من در مورد من رعایت کند ، در مورد رهجو های خود رعایت کنم . زمانی که یکی از رهجو های من قدمی را با من به مشارکت می گذارد ، من هم تجربه خودم را با آن قدم با آن ها مشارکت می کنم . یکی از بهترین هدایای بهبودی ، دریافتن شباهت و درک کردن تفاوت های مان است . من فکر می کنم با ارزش ترین درسی که راهنما شدن به من می دهد ، فراهم کردن فرصتی جهت تمرین عشق بی قید و شرط است که باعث عمیق تر شدن سپاسگذاری من برای چیز هایی که به من داده شده است ، می شود .” “برای من رابطه راهنما و رهجو ، همزمان جلسات مهمترین چیز ها در NA هستند . این ها یک “باید ” هستند . رابطه راهنما و رهجو به من درس فروتنی می دهد . من لازم است فروتن باشم ، تا به راهنما ی خود زنگ بزنم و در خواست کمک کنم . هم چنین باید فروتن باشم تا بتوانم برای آن ها حضور داشته باشم و بدون قضاوت و کنترل کردن به ایشان گوش دهم . راهنمای من و همین طور رهجو های ام اهمیت داشتن رابطه با سایر زن ها و چگونگی دوست داشتن و دوست داشته شدن توسط هم جنس های ام را به من آموختند . از این طریق یاد گرفتم که چگونه خودم را دوست داشته باشم .”
    اغلب شنیده ایم که گفته می شود : معتادان گمنام ” یک برنامه ما ” است . و رابطه راهنما و رهجو در مرکز احساس در جمع بودن و حمایت دو جانبه قرار دارد . NA به دلیل کمکی ما به یک دیگر می کنیم ، کار می کند و بهترین کمکی که یک معتاد می تواند در بهبودی دریافت کند از یک معتاد در حال بهبودی دیگر است . ما که همهی زندگی خود را صرف گرفتن از دیگران کرده ایم ، و تنها کسی که برای مان اهمیت داشت خودمان بود ، وقتی که خود را در معرض نعمت داشتن قرار می دهیم ، چشم مان به روی دنیایی از امکانات جدید گشوده می شود .
    کتاب راهنما و رهجو

    پاسخ
  3. ‍پینگ بک: کتاب راهنما و رهجو معتادان گمنام - وعده - یک وعده هزاران پاداش معتادان گمنام-شماره11مرداد98

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *