معتادان گمنام منطقه یک ایران 

ماجراهای آقای یوهپ

یوهپ

ماجراهای آقای یوهپ

ماجراهای آقای یوهپ: لبخند سهم كساني ست كه درد را به دوش مي كشند بسان درختي در بيابان كه باران كمتري را تجربه مي كند ، با سري افراشته تشنگي را در خويش مي پذيرد و ريشه هايش را به عميق ترين بخش هاي وجودي اش تبديل مي كند. لبخند از آن كسي ست كه انتخاب مي كند تن به انتخاب اشتباه ندهد، لبخند از آن كسي ست كه نمي ترسد كه بترسد و زير بار ناتواني خويش فرسوده نمي شود.
يو هپ هستم يك معتاد
اميدوار بودم بتونم باهات حرف بزنم بدون اينكه سرزنشت كنم، به شدت دلم برات مي سوزه وقتايي كه خودتو زنداني ميكني ميخوام كمكت كنم اما هربار خرابكاري به بار مياري
اصولا با تو حرف زدن منو به جاهاي تاريكي مي بره و باز به خودم قول ميدم ازت فاصله بگيرم من با تو حرف ميزنم اما تو روبروي من نشستي ودهن كجي ميكني، بارها خواستم اين آينه رو بشكونم ولي باز هم دلم نيومده گاهي فكر مي كنم حقت همينه كه توي خلوتت بپوسي…
يو هپ هستم یک معتاد
من ميدونم كه هميشه زندگي روي خوش نداره اما وقتي من خوشحالم دنيا برام آبي فيروزه اي ميشه و من در آرامش نفس مي كشم
در آستانه ۱۰ سالگي هستم، با هزاران افكار ضد و نقيض که الان مجال گفتنش نیست، واقعیت اینه که هیجان وارد شدن میان دستان هفتاد هزار خواننده به اندازه كافي منقلبم کرده، من توي زندگيم خيلي دروغ گفتم و خيلي بيشتر شنيدم، خيلي بدقولي دیدم و….. ولي اين انجمن یک ويژگي داشت، روز اولي که وارد شدم و چه حالي و چه دردي!!! يه چيزي روي ميز منشي توجهم رو جلب کرد، «پيام ما امید ، وعده ما آزادي» وعده خنده داري بود به نظرم، اما امروز میبینم تنها وعده اي بود که عملي شد و من آزادي رو تجربه کردم. مفهوم عمیق این وعده رو درك كردم و امروز با همین وعده در آستانه ۱۰ سالگی آزادانه میگم يوهپ هستم يك معتاد.

ادامه مطلب: یوهپ هستم یک معتاد در حال بهبودی

یک وعده هزاران پاداش

بازگشت به صفحه اصلی نسخه مهرماه

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

1 نظر

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *