معتادان گمنام منطقه یک ایران 

فروتنی

فروتنی

فروتنی چرا همون قدر برای پاک موندن لازمه که آب و نان برای زنده موندن؟

شاید از خودتون بپرسید چی شده که اینجوری شروع کردم نامه رو؟

بعد از ورودم به برنامه و آشنایی با اعضا و قدم‌ها و سنت‌ها و خلاصه همه چیزهایی که سال ها به خاطر بیماری اعتیاد و مصرف مواد مخدر ازش غافل بودم یا اصلا اهمیتی برام نداشتن؛ حالا از خودم سوال می‌کنم چرا فروتنی؟ چرا صداقت؟ چرا…؟؟؟

انگار تازه مهارت استفاده از ابزارها رو برای درست زندگی کردن یاد گرفتم. واقعا زندگی بدون مواد مخدر و بیماری اعتیاد فعال، تجربه‌ تازه‌ایه. تا جایی که بسیاری از مواقع بوده و هست که با این برخورد اطرافیمانم روبرو میشم که حالا واسه ما آدم شده؛ تا دیروز با سوسک‌ها زندگی می‌کرد و آب جوب می‌خورد. الان داره مثل فیلسوفا حرف می‌زنه و استدلال گر شده، به فکر دیگران افتاده؛ ادای آدم‌ها رو درمیاره…

وای خدای من!

چقدر من از دایره آدمیت و انسان بودن و موندن پرت افتاده بودم. الان کوچکترین تغییر رویکردم و عملکردم تو زندگیم، برای اطرافیانم دیر باور و یا حتی غیرقابل باوره…
حالا با این مقدمه کوتاه، می‌خوام بگم که فروتنی برای من شده کارت هویتم. به من یاد داده که توی یه موضوع گیر نکنم و با زمان حرکت کنم. آغاز بهبودی من بابت هر موضوعی، طول پاکیم نیست. این یکی از پاسخ‌هایی بود که بابت سوالی که اول نامه از خودم پرسیدم، دادم که چرا فروتنی…!؟

انگار هر جا که از روی فروتنی عمل کردم، توی پوست خودم جا شدم و گنده‌تر یا کوچیک‌تر نبودم. فهمیدم جایگاهم کجاست و انرژی هدر ندادم. خصوصا در شرایط سخت، احساسات غیر واقعی رو تجربه نکردم و بی‌خودی درد نکشیدم.

البته باید بگم این تجربه‌ها به مرور و به آهستگی و با آزمون و خطاها و خسارت‌های زیادی همراه شده و در طول این نزدیک به چهارده سال به دست آوردم. اینو گفتم که اگر این مشارکت چاپ شد و دوستی خوندش، پیش خودش فکر نکنه من از اول اینجوری بودم. برای من کافی بود که برنامه رو باور کنم و بفهمم که خودم نیروی برتر مناسبی برای خودم نیستم. سعی کردم خود واقعیم باشم و جاهایی رو که ضعف داشتم با چیزی از جنس خودش پر کنم. مثلا بی‌پولی رو نمی‌تونستم با جلسه رفتن پر کنم؛ چون هر خلای بر یک مبنایی است و بابت چیزیه! خلاء بین دو دیوار رو با سیمان می‌شه پر کرد نه با کاغذ.

فروتنی یعنی

اینکه اجازه بدم خداوند(نیروی برتر) توی زندگی من کار کنه و از سر راهش کنار برم. منفعت از سر راه خداوند کنار رفتن، اینه که دارای چارچوب می‌شم. باعث می‌شه نه خودم رو گنده‌تر و سفیدتر و کاردرست‌تر از آنچه هستم، ببینم و نه سیاهتر و زشت‌تر؛ درست خود واقعیم رو ببینم، همانگونه که هستم و هستند. آخه وقتی توی اعتیاد هستم کل دنیا میشه اندازه مرضم. وقتی توی مرض هستم، فقط خودم رو میبینم. ولی وقتی از روی فروتنی عمل می‌کنم، خیلی از آدمهای دیگه رو هم می‌بینم و دیگه دنیا و واقعیت‌هاش اندازه می‌دونم‌هام نیست بلکه اندازه نمی‌دونم‌هام هستش.

امروز وقتی بحث از فروتنی می‌شه، چیزی رو به نام خودم نمی‌نویسم و اعتیاد رو دست کم نمی‌گیرم. نیروی برتر رو دست کم نمی‌گیرم. خودم رو دست کم نمی‌گیرم. می‌دونم چی مال منه و چی مال من نیست.

امروز برای من

شستن ظرفها، علیرغم هر احساسی و ایستادن پای سینک ظرفشویی به معنای فروتنی می‌شه. امروز وقتی همسرم نالان و غرزنان به سمت من شروع به شکوه و گلایه می‌کند، گوش کردن بدون قضاوت می‌شه فروتنی در برابر خودم و تواضع در برابر دیگری.

امروز پذیرفتن خود واقعیم؛ با همین فیزیک بدنی، با همین خانواده، استعدادها و بی‌استعدادی‌ها، درآمد و تمام مشکلات موجود یعنی فروتنی. امروز قسمتی از راه حل بودن یعنی

فروتنی

امروز گفتن «نمی‌دونم» به رهجوم یعنی فروتنی، که من به واسطه آگاهی از درون، واکنش مناسبی رو به دنیای بیرون نشون میدم. که مجموعه ی این شناخت‌ها از خودم من رو در بهترین وضعیت قرار می‌ده؛ یعنی می‌دونم کجام. چی می‌خوام. کجا میخوام برم. با کی میخوام برم…

عباس.الف

 

قدم هفتم-کتاب پایه

 

«ما با فروتنى از او خواستيم كمبودهاى اخلاقى ما را برطرف كند.»

نواقص شخصيتى و يا كمبودهاى اخلاقى، همان عواملى هستند كه در تمام دوران زندگى باعث درد و بدبختى ما شده‌اند. اگر آن ها عوامل خوشحالى و سلامت ما بودند، اين گونه كارمان به جاى باريك كشيده نمى‌شد. ما مى‌بايست حاضرمى‌شديم بگذاريم خداوند، بدان گونه كه او را درك مى‌كرديم، اين نواقص را برطرف كند.

وقتى تصميم گرفته باشيم كه بگذاريم خداوند ما را از عوامل بى‌فايده و نابودكننده شخصيت‌مان خلاص كند، به قدم هفتم رسيده‌ايم. ما به تنهايى نمى‌توانستيم از عهده پستى و بلنديهاى زندگى برآييم، اما اين مطلب را وقتى متوجه شديم كه زندگى خود را واقعاً به تباهى كشيده بوديم. اقرار به اين واقعيّت، باعث شد كه ما تاحدودى با فروتنى آشنا شويم. اين، خميره اصلى قدم هفتم است. فروتنى، ارمغان پيدايش صداقت با خويشتن است. ما از قدم اول شروع به تمرين صداقت كرده‌ايم. ما اعتياد و عجز خود را پذيرفتيم. يك نيروى برتر از خود پيدا كرديم و آموختيم كه به او اعتماد كنيم. زندگى خود را تجزيه و تحليل كرديم و فهميدیم كه واقعاً چه كسى هستيم. فروتنى واقعى اين است كه خود را بپذيريم وصادقانه كوشش كنيم كه خود باشيم. هيچ يك از ما بطور كامل خوب و يا بد نيست. ما مردمانى هستيم كه هم محسنات و هم معايبى داريم. مهم‌تر اين است كه ما انسان هستيم.

فروتنى، همان‌قدر براى پاك ماندن لازم است كه نان و آب، براى زنده ماندن. بر اثر پيشرفت اعتياد، ما سعى خود را صرف ارضاى نيازهاى مادى مى‌كرديم و نيازهاى ديگر براي مان مطرح نبود. ما هميشه فقط در فكر برآوردن اميال ابتدايى خود بوديم.

قدم هفتم، يك قدم عملى است و اكنون وقت آن است كه از خداوند طلب كمك و رهايى كنيم. بايد توجه داشته باشيم كه تنها راه موجود، استفاده از فكرخودمان نيست وديگران هم مى‌توانند ما را راهنمايى كنند. وقتى كسى درباره كمبودهاى ما حرفى بزند، ممكن است در وهله اول حالت دفاعى به خود بگيريم. اما بايد به خاطر داشته باشيم كه ما كامل نيستيم و هميشه جاى رشد داريم. ما اگر واقعاً طالب آزادى هستيم بايد به خاطر داشته باشيم كه به نكاتى كه اعضاى معتاد، عنوان مى‌كنند خوب توجه كنيم. در صورتى كه كمبودهايى كه كشف مى‌كنيم واقعى ‌باشند و شانس رفع شر از آن ها را داشته باشيم، مطمئناً  از خود احساس رضايت خواهيم كرد.

در اجراى اين قدم، بعضى‌ها مايلند كه به زانو بيفتند، بعضى بسيار ساكتند و برخى با احساسات پر شورشان تمايل شديد خود را نشان مى‌دهند. واژه فروتنى در قدم هفتم به اين خاطر آمده است كه ما با نيروى برتر از خود تماس مى‌گيريم تا از اوتقاضا كنيم ما را از محدوديت هاى روال قبلى زندگى آزاد كند. بسيارى از ما آماده‌ايم كه اين قدم را بى‌قيد و شرط و به صِرف ايمان به كار گيريم، زيرا از كارهايى كه كرده‌ايم و احساسى كه داريم خسته شده‌ايم. هر چيزى كه نتيجه بدهد ما آن را تا انتها دنبال مى‌كنيم.

اين، راهِ ما به سوى رشد روحانى است. ما هر روز تغيير مى‌كنيم. به مرور و با نرمى خود را از انزوا و تنهايى اعتياد بيرون آورده و وارد مسير اصلى زندگى مى‌شويم. اين رشد، از آرزو كردن بدست نيامده است، بلكه نتيجه عمل و دعاى ماست. هدف اصلى قدم هفتم اين است كه ما از خود جدا شويم و سعى كنيم خودمان را با اراده نيروى برترمان، وفق دهيم.

درصورتى كه مراقب نباشيم و متوجه مفهوم روحانى قدم هفتم نشويم، ممكن است با مشكلاتى روبرو شده و دوباره بدبختي هاى گذشته را بر سر خود بياوريم. يكى از خطراتى كه وجود دارد، اين است كه نسبت به خود بيش از حد سخت‌گيرباشيم.

مشاركت با ساير معتادان در حال بهبودى، به ما كمك مى كند كه به خودمان سخت نگيريم. پذيرش نواقص ديگران، مى‌تواند به ما كمك كند كه فروتنى را بياموزيم و راه را براى رفع نواقص خود هموار كنيم. خداوند، اغلب از طريق كسانى كه به اندازه كافى به بهبودى اهميت مى‌دهند، به ما كمك مى‌كند، تا ازكمبودهاى اخلاقى خود آگاه شويم.

ما متوجه شده‌ايم كه فروتنى، نقش بزرگى دراين برنامه و روال زندگى تازه ما دارد. ما ترازنامه خود را تهيّه مى‌كنيم، آمادگى پيدا مى‌كنيم كه بگذاريم خداوند نواقص شخصيتى‌مان را برطرف كند و با فروتنى از او مى‌خواهيم كمبودهاى اخلاقى‌مان را برطرف كند. اين راه ما به سوى رشد روحانى است و ما خواستار ادامه آن هستيم. بنابراين آماده‌ايم قدم هشتم را برداريم.

 

چگونگی عملکرد
«ما با فروتنى از او خواستيم كمبودهاى اخلاقى ما را برطرف كند.»

در قدم چهارم نواقص شخصیتی اساسی خود را آشکار کردیم. در قدم پنجم، به وجود آنها اقرار کردیم. درقدم ششم، کاملا آماده شدیم آنها برطرف شوند تا بتوانیم به رشد و بهبودی روحانی خود به طور مستمر و پایدار ادامه دهیم. اکنون در قدم هفتم، با فروتنی از نیروی برتر خود درخواست میکنیم، کمبودهای اخلاقی ما را برطرف کند. از او کمک میخواهیم، زیرا نمیتوانیم این کار را به تنهایی انجام دهیم.

با کارکرد قدمهای قبلی، متوجه شدیم اگر بخواهیم در مسیری روحانی پیش رویم و پاک بمانیم، باید فروتنی و تواضع داشته باشیم. تواضع و فروتنی، با تحقیر و ذلت تفاوت بسیاری دارد. منظور از فروتنی، انکار نمودن صفات خوب خود نیست، بلکه برعکس، شخص فروتن کسی است که تصویر واقع بینانهای از خود دارد و از جایگاه خود در اجتماع به خوبی آگاه است. در قدم هفتم منظور از فروتنی این است که نقش خود را در بهبودی مان درک کنیم، نقاط قوت خود را بشناسیم، از محدودیتهای خود آگاه باشیم و به نیرویی برتر از خود ایمان داشته باشیم. برای کار کرد قدم هفتم، باید خود را از سر راه کنار بکشیم تا خداوند خواست خود را برای ما انجام دهد. درخواست فروتنانه ما از نیروی برتر برای برطرف کردن کمبودها، بدین معناست که به آن نیروی با محبت برای تأثیرگذاری در زندگی خود اختیار کامل داده ایم و باور داریم دانش خداوند خیلی بیشتر از دانش ماست.

با آنکه اکنون تا حدودی فروتنی یافتهایم، لیکن بسیاری از مادر برداشت خود از لغت “با فروتنی” دچار مشکل میشویم. بعضی از ما احتمالا فکر می کردیم خداوند به محض آنکه از او درخواست کنیم، کمبودهای ما را برطرف خواهد کرد و وقتی نیروی برتر ما بر طبق درخواست ما عمل نمی کرد، تعجب می کردیم. از سوی دیگر بعضی از ما به درگاه خداوند خواهش و تضرع می کردیم که «خدایا کمبودهایم را برطرف کن»، با تصور آنکه این کار نشان دهنده فروتنی ماست. |

به سختی تلاش می کردیم اوضاع را مرتب کنیم. از دست کمبودهای خود خسته شده بودیم. کنترل آنها نیز از دست ماخارج بود و میخواستیم از دست آنها راحت شویم. عجیب آنکه، این حالت دقيقة همان حالتی است که امیدواریم در قدم هفتم از خود بروز دهیم و آن را “فروتنی” مینامیم. ما به شکست اقرار میکنیم، محدودیتهای خود را می پذیریم و از خداوند خود کمک میخواهیم.

درخواست از نیروی برتر برای برطرف کردن کمبودها، محتاج به تسلیمی بینهایت عمیق تر و بنیانی تر از تسلیم اولیه ماست. تسلیم اولیه ما که از عاجز بودن ما در اداره زندگی نشأت گرفته بود، در قدم هفتم ابعاد کاملا جدیدی پیدا می کند. در این مرحله جدید از تسلیم، نه تنها اعتیاد خود را می پذیریم، بلکه آن کمبودهای اخلاقی ناشی از اعتیاد خود را نیز می پذیریم. پذیرش اعتیاد اولین قدمی بود که برای پذیرفتن خود برداشتیم. اکنون با کارکرد قدمهای قبلی چیزهایی درباره خود فرا گرفته ایم و در این مسیر، بر تصورات موهوم خود مبنی بر اینکه افرادی استثنایی هستیم، غلبه کردهایم. اکنون میدانیم ما نیز مانند دیگران به یک اندازه مهم هستیم. دانستن اینکه منحصر به فرد و استثنایی نیستیم، نشانه خوبی از فروتنی ماست.

صبور بودن یکی از مبانی اصلی در کارکرد این قدم است. اکثر ما با صبر مشکل داشتیم، چرا که عادت داشتیم هر گاه اراده کردیم فورا ارضاء شویم. اما مدتی است به تمرین اصولی پرداخته ایم که صبور بودن را برای ما ممکن ساخته اند. فقط باید به سپردن اراده و زندگی خود به خداوند – بدان گونه که او را درک میکنیم – اعتماد کنیم و از این طریق تصمیمی را که در قدم سوم گرفتیم، گسترش دهیم. به عبارت دیگر، اگر به آن نیرو، تا حدودی در قدم سوم اعتماد پیدا کردهایم، اکنون وقت آن رسیده، این اعتماد را بیشتر کنیم.

از آنجا که دیدگاه ما درباره امیدهایمان، محدود است، بسیاری از ما حتى تصور درستی از فیض و رحمت نیروی برتر خود نداریم. اگر جزو این گروه از افراد هستیم، باید به ایمان خود تکیه کنیم و همچون قدمهای پیشین فقط باید باور کنیم خواست خداوند برای ما نیکوست. ایمان ما دلیلی بر امید ما به آینده ای بهتر است.

طی کارکرد این قدم، مراحل بهبودی را تجزیه تحلیل نمی کنیم. در اینجا زمان و چگونگی رفع کمبودهای اخلاقی ما مهم نیست. وظیفه ما نیز تجزیه و تحلیل این قدم نیست. این قدم، یک تصمیم گیری روحانی است و فراتر از عکس العملی احساسی یا عملی آگاهانه است. اگرچه با ساده گذشتن از این قدم و کارکرد ناقص آن ممکن است از نواقص شخصیتی خود آگاهی کامل پیدا کنیم، ولی امیدی برای رهایی از آنها نداریم. احتمالأ درد حاصل از این کار، غیر قابل تحمل خواهد بود.

ما نواقص شخصیتی، باورهای غلط و الگوهای رفتاری ناسالم خود را شناختهایم. به وضوح دریافتهایم که باید تغییر کنیم، ولی شاید هنوز ندانیم از وقتی برای کمک گرفتن، به معتادان گمنام آمدهایم، عوض شده ایم. با یک خلاء روحانی به اولین جلسه قدم گذاشتيم. واقعیتهای معنوی و روحانی در زندگی ما نقشی نداشتند. توانایی ابراز محبت، خندیدن و احساس کردن را از دست داده بودیم و مدتها بود دیگر وقتی مردم به چشمان بیروح ما نگاه می کردند، مشکل میتوانستند انسانی را ببینند که در پشت آن چشمها قرار داشت. از اولین جلسه NA متوجه ابراز عشق و استقبال گرمی از سوی سایر اعضا شدیم و دوباره به زندگی بازگشتیم. بله، ما دقیقا در حال تجربه یک بیداری روحانی هستیم. این بیداری مدتی است که برای اطرافیان ما مشهود شده، ولی اکنون این تغییرات آنقدر بارز شدهاند که خود ما هم میتوانیم آنها را ببینیم.

یکی از تغییراتی که در خود میبینیم، در رابطه ما با خداوند آشکار شده است. پیش از این، شاید بعضی از ما حس میکردیم خداوند از ما خیلی دور است و با زندگی شخصی ما ارتباطی ندارد. نمیدانستیم هر یک از ما می تواند برای خود خداوندی داشته باشد و همیشه بتواند به او توسل جوید. مدتها بود دعا کردن، به نظر ما کاری مصنوعی می آمد، اما اکنون حس میکنیم وقتی دعا می کنیم، شنوندهای داریم که به ماعشق میورزد.

ایجاد رابطه با خداوند و درخواست از او برای رفع کمبودها موجب افزایش آرامش ما میشود. کاری که در قدمهای قبلی انجام داده ایم، این رابطه را تقویت کرده است. از نیروی برتر خود خواستیم به ماصداقت، روشن بینی و تمایل دهد و در مقابل توانایی به دست آوردن این صفات به ما عطا شد. این صفات برای بهبودی ما بسیار مهم بودند.

هر بار متوجه میشویم در یکی از صفاتی که به دنبال یافتن آن هستیم، کسر آوردهایم و یا در اجرای اصول روحانی با مشکل مواجه شده ایم، از خداوند خود کمک میخواهیم. در این قدم، از خداوندی مهربان درخواست می کنیم بی صبری، عدم تحمل، تعصب، عدم صداقت و هر آنچه سد راه ما شده، برطرف سازد. در می یابیم نیروی برتر ما همیشه آن چیزهایی را که احتیاج داریم، بر آورده میکند و به همین دلیل ایمان ما فزونی مییابد.

احتمالأ وقتی از نیروی برتر خود درخواست میکنیم کمبودهای ما را برطرف کند، میبینیم تنها بخشهای کوچکی از این کمبودها از میان رفته و گاهی نیز نقصی اساسی به سادگی از پیش پای ما کنار میرود تا بتوانیم در بهبودی خود پیشرفت کنیم. در مواقعی نیز از اسارت یک یا چند نقص، کاملا آزاد میشویم. رسیدن به این باور مهم است که تنها خداوند – بدان گونه که او را درک میکنیم – توانایی برطرف کردن کمبودهای ما را دارد. همچنین اطمینان داریم هرگاه خداوند صلاح بداند، این کار انجام خواهد یافت. این ایمان و اطمینان، درک ما را در مورد نیازها و درخواستهای ما از خداوند تعالی می بخشد.

قطع نظر از اینکه چقدر به استحکام رابطه خود با خداوند – بدان گونه که او را درک کنیم – اطمینان داریم، برای کار کرد قدم هفتم به راهنما احتیاج داریم. راهنما به ما در درک فروتنی و یافتن راهی مناسب برای برقراری رابطه با نیروی برتر کمک خواهد کرد.

باید به خاطر بسپاریم که به درگاه نیرویی برتر از خود دعا میکنیم. ما با فروتنی درخواست میکنیم، زیرا میدانیم از خود ماکاری ساخته نیست. بعضی از ما دعای از پیش تدوین شدهای را میخوانیم که نشان دهنده فروتنی ما در هنگام درخواست است. برخی دیگر از ما به نوعی معمولی تر دعایی را میخوانیم که معرف همان فروتنی است، ولی کلمات آن ساخته ذهن خود ماست. هر گونه برقراری ارتباط با نیروی برتر، دعا محسوب میشود. تفاوتی ندارد چه روشی را برای برقراری ارتباط با نیروی برتر انتخاب کنیم، مهم این است که در هنگام دعا، آرامش خاصی ما را فرا می گیرد و احساس می کنیم از ما مراقبت میشود.

علم به این موضوع، آزادی به ارمغان می آورد. قدم هفتم به هیچ عنوان درمان و شفا نیست، ولی کارکرد آن به ما آزادی انتخاب و تصمیم گیری میدهد. میدانیم اگر بر طبق اصول روحانی بهبودی زندگی کنیم، دیگر خود را برای کنترل وقایع و نتیجه آنها خسته نمی کنیم. به خداوند خود در زندگیمان اعتماد داریم. احتمالا هنوز گاه به گاه دچار ترسهایی میشویم، اما دیگر لازم نیست در مقابله با این ترسها از روشهای مخرب استفاده کنیم. برای انجام کارهای مفید حق انتخاب داریم و یا اگر صلاح بدانیم هیچ کاری را انجام نمیدهیم. اینکه باور داریم از ما محافظت میشود، نتیجه مستقیم ارتباطی است که با نیرویی برتر از خود یافتهایم. ما با نیرویی برتر رابطه آگاهانه برقرار می کنیم. در طول زندگی کوشش خواهیم کرد این رابطه آگاهانه را بهتر کنیم. از وجود خداوند – بدان گونه که او را درک میکنیم – آگاه هستیم و حضور آن نیرو را احساس می کنیم.

با طی مراحل قدم هفتم آرامش خاطری به ما دست میدهد که هرگز تصور آن را هم نمی کردیم. متوجه میشویم آنچه در طول جستجوی ما برای دستیابی به رشد روحانی در تمام مدت با ما همراه بوده، قدرتی است که با آن، ابراز عشق نیروی برترمان را نسبت به خود احساس می کنیم. تصویری از رهایی کامل از کمبودهای اخلاقی خود را در ذهن مجسم می کنیم. برای ما اهمیت ندارد در طول حیات خود به مرحله فروتنی مطلق یا کمال برسیم، همین که شخصی بتواند این رؤیای بزرگ را در ذهن مجسم کند و به آن فکر کند، هدیه ای بسیار نادر و پربهاست.

ما تغییر یافته ایم. نه تنها راجع به معجزه بهبودی از دیگران شنیدهایم، بلکه خود ما قدرت برنامه معتادان گمنام را با تمام وجود حس میکنیم. دیگر زندگی روحانی تنها یک تئوری نیست که درباره آن در جلسات بشنویم، بلکه اکنون حقیقتی قابل لمس است و تنها کافی است برای دیدن یک معجزه، در آینه به خود بنگریم. خداوند، ما را از خواب و غفلت روحانی و ناامیدی ناشی از اعتیاد نجات داده و به افرادی با آگاهی روحانی، بهبود یافته از اعتیاد و مشتاق به زندگی تبدیل نموده است. گرچه به این مرحله رسیده ایم، اما هنوز باید خساراتی را که کمبودهای ما به بار آوردهاند، برطرف کنیم. از آنجا که خواستار بهبودی مداوم و آزادیعملکرد خود هستیم، قدم هشتم را شروع کرده و به جبران این خسارات می پردازیم.

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *