معتادان گمنام منطقه یک ایران 

عضو قابل قبول و مسئول

عضو قابل قبول و مسئول

دوران مصرف و آشنایی با مواد:

بـا سلام گذشته تلخ و تاریکی داشتم، مثل اکثر معتادان از بچگی بیماری اعتیاد در من موج میزد. اولین باری که سیگار کشیدم پانزده سالم بود. تا حدودی خلاء درونی ام را پر میکرد و بعد از آن با الکل آشنا شدم. تا اینکه وقتی به سربازی رفتم با مواد سیاه آشنا شدم. از آنجایی که دوستان هم دوره ای ام اعتیاد داشتند من تمام سعی ام را می کردم که آلوده به اعتیاد مـواد نشـوم. مثلا تفریحـی مصـرف میکـردم و بـه خـودم مـی بالیـدم کـه مـن معتـاد نمیشـوم.دقیقـا بعـد از اتمـام سـربازی ، اجبـار بـه مصـرف شــدم. تــا جایــی پیــش رفتــم کــه خانــه نشــین شــدم.

کارم شــده بــود خوابیــدن و مصــرف کــردن مــواد. خانــواده ام بــرای اینکــه مــن قطــع مصــرف کنــم تصمیــم گرفتنــد کـه مـن ازدواج کنـم تـا شـاید درسـت شـوم. امـا کسـی بـه آدمـی کـه غـرق در مـواد اسـت دختـر نمـیداد. چنـد جـا رفتیـم نشـد. وای کـه چقـدر تحقیـر شـدم تـا اینکـه یکــی از بســتگانم بــه خاطــر رودربایســتی کــه بــا پــدرم داشــت دختــرش را بــه عقــد مــن در آورد.خــدا میدانــد چقـدر دوسـت داشـتم قطـع مصـرف کنـم. چـه شـبهایی را تــا صبــح گریــه مــی کــردم. چندیــن بــار تــرک کــردم ولـی چـون راهـش را بلـد نبـودم دوبـاره مصـرف میکـردم.

من هم پیام انجمن را گرفتم:

تــا اینکــه بــا یکــی از دوســتانم کــه بــا هــم مصــرف مــی کردیـم پیـام معتـادان گمنـام را شـنیدیم. با دوسـتم مصـرف مـی کردیـم و در مـورد (NA) ان ای صحبــت میکردیــم. میگفتیــم مگــه مــی شــه بــا صحبــت کــردن و حــرف زدن تـرک کـرد و تـو تـرک باقـی بـود.تصمیـم گرفتیـم بـه جلسـه برویـم. یادمـه تـا چهل روز مصـرف مـی کردیم و در جلسـه شـرکت مــی کردیــم تــا ایــن کــه جرقــه قطــع مصــرف در مــن زده شــد.

اوایـل قطـع مصـرف از روی ناچـاری هرچی مــی گفتنــد گــوش مــی کــردم تــا اینکــه بــه خاطــر رعایــت نکــردن اصــول برنامــه، نرفتــن بــه جلســات و رفتــن بــه مــکان مصــرف و دیــدن هـم بـازی هـام بعـد از یـک سـالگی لغـزش کـردم. بعـد از ۱۸ مـاه دوبـاره پـاک شـدم. ایـن دفعـه سـعی کـردم برنامـه را جـدی بگیـرم و آن را در زندگـی هـم پیـاده کنـم. گـوش کـردن و اجـرای اصـول برنامـه بـا مـن کاری کـرد کـه امـروز مـن بـا داشـتن ایـن ابزارهـا و اصـول روحانـی نزدیـک بـه ده سـال اسـت کـه پـاک هسـتم. امـروز مـن بـا کارکـرد ۱۲ قـدم و اجـرای آن در زندگـی و کار کـرد سـنت هـا بـه فردی مسـئول در قبـال خانـواده کـه شـامل همسـر و دو فرزنـدم کـه هدیـه خداونـد بـه مـن بـود هسـتم و خـدا را لحظـه به لحظـه بابـت هدیـه هایـی کـه بـه مـن داده شـکرگزاری می کنم .

معتـادان گمنـام تنهـا پناهـگاه امنـی بـود کـه باعـث شـد امـروز مـن ایـن نامـه را رو بـرای همدردانـم بنویسـم. چـون مـن بـا شـما بـه مـا تبدیـل شـدیم.

بـودن در کنـار شـما هـا برایـم لـذت بخـش اسـت. همیشـه دعــا گوی شــما هســتم

دوستدار همیشگی شما محمد از ورامین

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

4 نظر

  1. مسئول نشریات وعده

    رضایت درونی مورد نیاز ما از انجام اعمال درست به دلایل درست حاصل می شود. وقتی از اعمال خود صرفا برای جلب تایید دیگران دوری میکنیم و به تدریج بر اساس اراده نیروی برتر خود عمل میکنیم، عادت دائمی جلب تایید افراد را کنار می گذاریم. وقتی این کار را انجام می دهیم، شاید به طور خوشایندی متحیر شویم از اینکه افرادی که واقعا زندگی ما را ارزیابی می کنند. از بخش اعظمی از رفتار ما رضایت دارند. از همه مهم تر، ما نیز از خود رضایت داریم.
    فقط برای امروز

    پاسخ
  2. منوچهر جوادیان

    با سلام و عرض خداقوت
    منهم بواسطه اطرافیان،خانواده،جامعه و دیگر عوامل اعتیاد به شکل نیاز به عاطفه،تشویق وووووو شکل گرفت و رفته رفته بزرگتر شد تا جایکه با هر چیزی میخواستم این حس سرخوردگی،نداشتن حمایت و در کل خلاء رو پوشش بدم کارم به مصرف مواد مخدر و مواد مخدر کارش به مصرف من کشیده شد تا جایکه تقریبا بیشتر قابلیت های انسانی ام را از دست دادم و دیگر قادر به ادامه ارتباط موثر با دنیای بیرون رو از دست دادم و منتظر یک ناجی بودم تا کمک کند که از مرگ نجات پیدا کنم تا عاقبت فرشتگان NA در تاریخ ۹۶/۱۱/۳ با صمیمیت هر چه تمام تر به سراغم آمدند از آن روز به بعد من دیگر آرزوی مرگ برای خودم و دیگران نمیکنم.
    سپاس از زحماتتان🙏🙏

    پاسخ
  3. مسئول نشریات وعده

    در دوران بهبودی متوجه می شویم که تسلیم به معنای رها شدن از دست آویز های سر راه بهبودی و تمایل به تجربه نگرشی جدید به زندگی است. فرآیند تسلیم بی نهایت به خود افراد بستگی دارد. تنها خود ما می توانیم بفهمیم چه وقت تسلیم شده ایم. ما بر اهمیت تسلیم تاکید می کنیم، زیرا همان فرآیندی است که ما را قادر می سازد تا بهبود یابیم. هنگامی که تسلیم می شویم در قلب خود احساس می کنیم که دیگر به حد کافی زجر کشیده ایم. ما دیگر از جنگ و کشمکش خسته شده ایم. سرانجام وقتی که می فهمیم، جنگ پایان یافته است، به نوعی احساس آرامش دست می یابیم.
    چگونگی عملکرد

    پاسخ
  4. ‍پینگ بک: موادفروشی که مواد نفروخت - وعده - یک وعده هزاران پاداش معتادان گمنام-ویژه نامه-تیرماه1398

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *