معتادان گمنام منطقه یک ایران 

سنت سوم روح سنتها

سنت سوم روح سنتها

دوستم دارند ؛ دقیقا برای همین شخصیتی که هستم…

از چیزهایی که از دوران کودکی تا به اوایل بهبودی و آشنا شدنم با انجمن معتادان گمنام با من بود و همیشه یادم هست ترس و اضطراب من برای پذیرفته شدنم در اجتماعات گوناگون بود. انگار خودم از کودکی می‌دانستم با دیگران فرق دارم.

زمانیکه معلم اسم ها را برای حضور و غیاب می‌خواند تا به اسم من برسد و من بگویم حاضر، اضطراب زیادی داشتم… زمانی که به مطـب دکتر برای معالجه میرفتم تمام آرزویم این بود که کارم تمام شود و به خانه بازگردم. خجالت زده از طرز رفتارهایی که داشتم، انگار بر من تحمیل شده بود و ملزم به اجرای آن بودم. ناتوان در خالص شدن از آن و تکیه بر دوستانی بود که مانند من بودند. هنوز با NA آشنا نشده بودم و کسی دست مرا با تنها دارایی کوچکی که داشتم نگرفته بود.

آری تنها دارایی من تمایل من به رشد کردن بود. از چیزهایی که شــاید در دوران مصرف خیلی برایم دردناک بــود ناتوانی در برابر به اجرا گذاشتن ایده های خوبی بود که در من شکل میگرفت. انتخاب محیط های ســالم و افرادی سالم که روزگار موفقی را برایم رقم میزد. اما خیلی ترس از قضاوت داشتم. ترس از برمال شدن شخصیت اصلی که داشتم. دائما در حال کنــاره گیری از اجتماع بودم. به هیچ عنــوان بلد نبودم خود را دوست داشته باشم چون دیگر از خودم خوشــم نمی آمد. ویژگی هایی که داشتم سبب تایید دوستانی مثل خودم بود واز طرفی دیگر دلیلی برای طرد شدن از اجتماعات سالم بود.

در گذشته می‌ترســیدم ؛

بابت همان چیزی که بودم میترســیدم. مراکز یا جوامعی بودند که مرا بیمار میدانستند و در جایگاه دیگر مرا مجرم میخواندند. باور داشتم که دیگر بهبودی نخواهد بود و علاقهام به هویتی که دوست داشتم را از دست داده بودم. در ابتدای ورود به انجمن معتادان گمنام کلید اصلی جذب من این بود که آن ها تنها و تنها با تمایل من کار داشــتند. از طرف NA عشقی باور نکردنی به واسطه تمایل من به پاک زندگی کردن شامل من میشد. سبب این شده بود که در تنهایی خود تمایل به پاک زندگی کردن داشته باشم و خود را یک فرد ازNAبدانم. قضاوت نشدن در NA یکی از ویژگیهای مهم آن بود.

نبودن محدودیت هایی چون: داشتن طرز بیان خاص و یا آراستگی، رفتار و یا داشتن ایدهای خاص که بخواد حتماً در کنار تمایل من قرار داشته باشد. تمایل به داشتن یک روز پاک، نه گفتن به تمام روشها و الگوهای ناسالم گذشته است. به همین نسبت انجمن ما تنها با داشتن همان تمایل ما باور خود را برای ما خرج میکند. باوری که NA بــا پذیرفتن خودم به من داد و دوباره زنده شدم. در اوایل بهبودی اعتماد من به NA تنها به قطع مصرف بود. در ادامه باور قلبی در من شــکل گرفت که NA برایم کار میکند. با پالایش شــخصیت گذشته به آرزوهای دوباره زنده شــده خودم خواهم رسید. لازمۀ رشدی که فراتر از بهبودی از مواد مخدر را انتظار داریم، مرور عضویتی است که در NA داریم.

فقط برای امروز

پیگیری عضویت ما در انجمن روزانه اســت. من هرروز تصمیم می‌گیرم که عضوی از NA باشم. این فرایند روزانه تصمیم گیری برایم، در طول سال های بهبودی سبب شده اســت که به آن تعهد خاصی داشته باشم. این تصمیم در طول بهبودی نیــاز به مراقبه دارد.

ترس های گذشــته برای رشد کردن از بین خواهد رفــت. امروزه عضویتی ترسناک نه تنها در NA بلکه در هیچ اجتماعی ندارم. از NA یاد گرفتم که هرجا پذیرای من بود حتماً جایگاهی را برایم از قبل تدارک دیده است. آینده من در انجمن معتادان گمنام روشــن است. عضویت در NA چیزی نیست که کسی بخواهد آن را باطل کند. نه انجمن چنین روشــی را در رویارویی با اعضا دارد و نه شخصی قادر به انجام این کار است. تنها کسی که این توانایی را دارد تنها خود من هستم. شاید زمانی باشد که احســاس کنم چنانچه مشارکتی خاص در بهبودی نداشــته باشم نباید بین دوستان بهبودی حاضر باشم. اگر تمایل به انجام خدمتی ندارم پس جزو آن ها نیستم.

حال با اینکه سال ها از بهبودی من گذشته است دیگر اجازه ندارم خود واقعی ام باشــم و درکنار آنها باشــم. اما هیچ یک از این ها در NA دلیل بر طرد من نیست. تمامیت پذیرایی NA از من برای همیشه مربوط به تمایل خودم اســت. اعضای انجمن معتادان گمنام من را دوســت دارند؛ دقیقاً برای همین شخصی که هستم، من را دوست دارند.

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

4 نظر

  1. vaadeh.ir

    سنت سوّم
    «تنها لازمه عضويت، تمايل به قطع مصرف است.»
    اين سنت، براى فرد و گروه، هر دو مهم است. تمايل، كليد اصلى و پايه و اساس بهبودى ما است. در داستان ها و تجارب ما در رساندن پيام بهبودى به معتادى كه هنوز در عذاب است، واقعيت دردناكى كه پى در پى به چشم مى‌خورد، اينست كه معتادى كه تمايل به قطع مصرف نداشته باشد، مصرف را قطع نمى‌كند. البته مى‌توان آن ها را تجزيه و تحليل كرد، مورد مشاوره قرار داد، دليل براي شان آورد، دعايشان كرد، تهديدشان كرد، كتك‌شان زد و يا به زندان‌شان انداخت، امّا آن ها تا خودشان نخواهند، از كارشان دست بر نمى‌دارند. تنها چيزى كه ما از اعضاى خود مى‌خواهيم تمايل است. آن ها بدون تمايل محكومانى بيش نيستند، امّا در صورت داشتن تمايل، معجزه‌ها به وقوع خواهند پيوست.
    تمايل، تنها لازمه عضوّيت ماست. اعتياد، تبعيض قائل نمى‌شود و اين سنت، آزادى هر معتادى را در تعقيب زندگى به روال برنامه NA، بدون در نظر گرفتن نوع ماده مخدّر مصرفى، نژاد، عقايد مذهبى، جنسيّت، تمايلات جنسى و وضع مالى، تضمين مى‌كند. با تعيين تمايل به قطع مصرف به عنوان لازمه عضوّيت، نتيجتاً هيچ معتادى از معتاد ديگر برتر و بالاتر نيست. در اين جا قدم تمام معتادان به روى چشم است. همگى مى‌توانند به طور يكسان خواستار تسكين از درد اعتياد باشند. در اين برنامه هر معتادى مى‌تواند به طور مساوى بهبود پيدا كند. این سنت ضامن آزادی ما برای کسب بهبودی است.
    عضوّيت در معتادان‌گمنام چيزى نيست كه هر وقت هر معتادى از در وارد شد ويا هر تازه‌واردى تصميم به قطع مصرف گرفت به طور اتوماتيك اتفّاق بيفتد عضوّيت در انجمن ما تصميمى است كه فقط به خود فرد مربوط است. هر معتادى كه تمايل به قطع مصرف داشته باشد، مى‌تواند به عضوّيت NA درآيد. ما معتاد هستيم و مشكل‌مان اعتياد است.
    براى عضوّيت، حق انتخاب با خود شخص است. به نظر ما بهترين شرايط وقتى وجود دارد كه معتادان بتوانند علنى و آزادانه، هر وقت و هر جا كه انتخاب كنند، درجلسات NA شركت كرده و به همان صورت آزادانه جلسات را ترك كنند. مادريافتيم كه بهبودى، يك واقعيّت است و زندگى بدون موادمخدّر، بهتر از آنى است كه ما تصوّر مى‌كرديم. ما در را به روى معتادان ديگر باز مى‌گذاريم و اميدواريم كه آن ها هم چيزى را كه ما پيدا كرديم، پيدا كنند، امّا به خوبى مى‌دانيم فقط آن ها كه ميل به قطع مصرف دارند و خواستار آن چه كه ما داريم هستند، در اين راه با ما همراه خواهند شد.
    کتاب پایه

    پاسخ

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *