معتادان گمنام منطقه یک ایران 

دلایل اعتیاد من

دلایل اعتیاد من

تغییر؛ راز ماندگاری :

دلایل اعتیادم من: بـزرگ شدن در خانـواده ای کـه همگی مصرف کننده باشند ممکن است بـه شعله ور شدن اعتیـاد بیشتر کمک کنـد امـا در همــان خانــواده بــرادری دارم کــه سالم مانـد و مصرف کننده نشــد!!!

بـه دنبـال نشانه هـا و دلایـل اعتیادم مـی گـردم، بـه خطاهایم فکـر می کنـم و یـا عـدم توانایـی در برقـراری ارتبـاط و پیـدا کــردن دوســت و یــا تــرس هـای فــراوان، کــه هرچــه تــلاش میکنــم نمیتوانــم آن دلایـل را پیــدا کنــم امــا شـنیدم کـه میگوینـد مهـم نیست چـرا معتـاد شـده ای، مهـم ایـن اسـت کـه امـروز پـا در برنامـه گذاشـته ای تـا از مهلکـه اعتیـاد جـان سـالم بـه در بـری.

پـس از حـدود ۸ سـال تخریـب و مصـرف روزافـزون عاقبـت در ســن ۲۸ ســالگی بــه انجمــن پنــاه آوردم تــا شــاید از مصــرف نمیـرم. بارهـا قطـع مصـرف کـرده بـودم امـا بـه دلیـل وجـود مصرف کنندههــای دیگــری همچــون مــادر، خواهــر و بقیــه خانـواده وقتـی خـودم را در معـرض مصـرف قـرار مـیدادم بـا اولین بار وسوسه مجــددا” مصــرف میکــردم. کــه این بــار بــا بقیــه اعضــای مصرف کننــده در خانــواده علی الخصــوص مــادر و خواهــر تصمیــم بــه قطــع مصــرف گرفتیــم.

حضور من در جلسات NA :

از همــان مرکــز ســم زدایی آدرس نزدیکتریــن جلســه بــه محــل زندگــی ام را گرفتـم، امـا همچنـان پـر از تـرس بـودم کـه مبـادا بـاز هـم مصـرف کنـم. بــه محــض مرخــص شــدن از مرکــز ســراغ جلســه را گرفتــم، وارد مســجد (مــکان برگــزاری جلســه) شــدم، جلســه بســیار شــلوغ بــود، برخــی حتــی کوچکتریــن اثــری از اعتیــاد و مصــرف در چهــره نداشــتند، اول فکــر کــردم اشــتباه آمــده ام، نکنــد اینهــا تحصیــل کرده انــد، چقــدر آراســته و لفــظ قلــم حـرف میزننـد.

راسـتش چیـزی نمیفهمیـدم تـا اینکـه نوبـت بـه اعـلام پاکـی رسـید و مـن دیـدم کـه چقـدر راحـت همـه آنهــا خودشــان را معتــاد معرفــی میکننــد مــن هــم دســتم را بلنـد کـرده خـودم را معرفـی کـردم و گفتـم کـه ۱۸روز اسـت پـاک هسـتم.

صــدای بلنــد و تشــویق و دســت زدن و تبریــکات احســاس بســیار خوبــی بــه مــن داد کــه تصمیــم گرفتــم همیــن راه را انتخـاب کنـم. وقتـی یکـی از اعضـا ۳ مـاه پاکـی اعـلام کـرد، بــا حســرت بــه او نــگاه کــردم و آرزو کــردم یعنــی میشــود مــن هــم ۳ مــاه پــاک بمانــم و مــواد مصــرف نکنــم؟ ۲ روز بعـد (جلسـه بعـدی) قبـل از شـروع جلسـه آنجـا حاضـر شـدم و بـه همیـن منـوال روزهـای بعـد نیـز سـپری شـد.

شروع فرآیند بهبودی :

چنــد ســالی در برنامــه بــودم امــا حــس منحصــر بــه فــرد بــودن نمیگذاشــت تــا رهنمودهــای برنامــه را عملــی کنــم، بیشــتر بــه دنبــال پــاک مانــدن بــودم تــا بهبــودی. فقــط از اینکــه مــواد مصــرف نمیکنــم خوشــحال بــودم.

امــا همــواره مشــکلات جــدی در محــل کار، آشــفتگی زندگــی و دعواهــای مکــرر در خانــه آنقــدر زیــاد بــود کــه ناامیدانــه فکــر میکــردم بایــد همینطــور زندگــی کنــم تــا بمیــرم و امــکان تغییــر وجــود نــدارد.

تـا اینکـه تصمیـم جـدی بـرای دنبـال کـردن برنامـه و عمـل کــردن بــه پیشــنهاد دوســتان گرفتــم ” تمــاس مرتــب بــا راهنمـا، مشـارکت و در میـان گذاشـتن افـکار و احساسـات، کار کردقدمهــا و تمــاس بــا دیگــر دوســتان بهبــودی ” بعـد از چنـد روز متوجـه شـدم انـگار تغییـرات از درونم شـروع شــده، دیگــر آن آدم حــراف و شــلوغ کار نبــودم و افــکارم روی بهبـودی خـودم بـود.

امـروز بـه لطـف خداونـد ۱۰ سـال اسـت کـه از نعمـت بهبـودی و پاکــی برخــوردارم و همچنــان نیــاز بــه تغییــر را احســاس میکنــم.

 

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

4 نظر

  1. مسئول نشریات وعده

    بیرون خود را بررسی میکنم تا مطمئن شوم که با درونم مطابقت دارد. سعی میکنم بر اساس رشدی که در بهبودی تجربه کرده ام، رفتار کنم.
    فقط برای امروز

    پاسخ
  2. مسئول نشریات وعده

    ما برده اعتیاد، زندانی افکار و محکوم احساس گناه خویشتن بودیم. امید متوقف کردن مصرف مواد مخدر را برای همیشه از دست داده بودیم. تلاش های ما برای پاک ماندن مرتبا با شکست رو به رو بود و باعث رنج و عذاب مان می شد. به عنوان معتاد ما بیماری لاعلاجی داریم که نام آن اعتیاد است. این بیماری مزمن، پیشرونده و کشنده است. اگر چه قابل درمان نیز می باشد. به نظر ما هر کس باید از خود سوال کن که آیا من یک معتاد هستم؟ دانستن این که چطور به این بیماری مبتلا شده ایم در الویت نیست، برای ما بهبودی اهمیت دارد.
    درمان اعتیاد را با قطع مصرف شروع می کنیم. بسیاری از ما به دنبال جواب می گشتیم، اما نمی توانستیم راه حلی پیدا کنیم، تا بالاخره یکدیگر را پیدا کردیم. به محض این که ما خود را معتاد معرفی کنیم، امکان کمک فراهم می شود و می توانیم قسمتی از وجود خود را در معتادان دیگر ببینیم و در خود نیز قسمتی از وجود آن ها را پیدا کنیم.

    پاسخ
  3. ‍پینگ بک: در مسیر دوازده قدم - وعده - یک وعده هزاران پاداش معتادان گمنام-تیرماه 1398-شماره دهم

  4. ‍پینگ بک: من و اعتیاد و یک زندگی پرتلاطم - وعده - یک وعده هزاران پاداش معتادان گمنام-شماره22-مرداد99

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *