معتادان گمنام منطقه یک ایران 

ماجراهای یوهپ : بوي عيدی بوي توپ

بوی عیدی ، بوی توپ

ماجراهایـــــــــــــ

یوهپــــــــــــــــــــ

بوي عيدي بوي توپ …

 بوي مواد، ترس از تموم شدنش، ذخيره كردنش براي ١٣ روز، شوق سفر رفتن اعضاي خونه، مصرف بدون دغدغه، يه دل سير خرابكاري هركاري دوست دارم…

عيد توي پاكي برام غريب بود و نميتونستم خودمو وفق بدم، نميتونستم ديد و بازديد هاي فاميلي رو تاب بيارم.

من عادت به رسوم و عادات و آداب نداشــتم و هر روزش خيلي كش مي اومد تا تموم بشه. اولين سال پاكيم دركي از كنار خانواده بودن نداشتم و البته نميخواستم هم كار ديگه اي انجام بدم.

مجبور به تحمل كردن بودم و از هر روز عيد اذيت ميشدم، از اينكه اعضا مشاركت مي كردن كه عيد خوبي داشتن و میتونستن خيلي كارهاي مفيد انجام بدن متعجب بودم و باوري نداشتم كه ميشه توي عيد حال خوبي داشت.

براي راهنمام توضيح دادم به اندازه كافي تحمل پاكي توي نوروز برام سخت هست كه لازم نيست با ديد و بازديد سخت ترش كنم، من واقعا اذيت ميشم و راهنمام از تجربه خودش، از احساساتی مشابه كه خودش هم داشته برام گفت…

از اينكه قرار نيست مثل يه تبعيدي با خودم رفتار كنم، يا مجبور به تحمل فضاي خشك فاميلي باشم، اينكه لزوما نبايد تمام آداب و رسومات رو رعايت كنم تا خانواده ازم راضي باشن من انساني منزوي نيستم اما گاهي احساس جدايي كامل از تمام آدما دارم، حتي اگر توي شلوغ ترين فضاي ممكن باشم باز هم احساسي تاريك رو تجربه مي كنم،

توي سال دوم پاكي با عيد، بهتر برخورد كردم. حال خودمم بهتر بود ولي قرار گرفتن توي فضاهايي كه با شرايط انجمني بودن من هماهنگ نبود يا مثال ديدن رفتارهايي كه انرژي منو پايين مي آورد و گاهي احساس تفاوت در نوع لذت بردن، حالمو بد مي كرد.

همينطور هر سال برخوردم با عيد راحت تر ميشد تا اينكه توي ٥-٦ ســالگي خدمتگزار بودم و كلا اونقدرها فرصت حضور توي خانواده نداشــتم و طبيعتا توي عيد هم كارهاي زيادي داشتم كه بايد انجام بدم، خيلي هم خوب بود.

بعداز مدتي، خدمت بصورت افراطي، فقط با اعضاي انجمن در ارتباط بودن و رفتن به ســمت زندگي تك بعدي هم برام دردسر ساز شد.

از طرفي اعتراض خانواده به كمتر ديده شدن من، حتي گاهي زير سوْال بردن بهبوديم و اعتراض به اينكه تو چي داري ياد ميگيري و كنايه به بهبوديم، يا اعتراض اعضا به هميشــه همه جا بودن من و نارضايتي خودم از عدم قدرت و توانايي جهت حفظ تعادل توي بخش هاي مختلف زندگي، نااميدم مي‌كرد.

از اينكه چرا نميتونم راضي باشم و خوشحال! خودمو ســرزنش مي كردم و به خودم احساس خوبي نداشــتم. فكر مي کردم خانواده منو درك نميكنه،

تصور مي‌كردم اعضا منو قضاوت مي كنن، كه البته حق داشتند و افراط من در خدمت و لذتم از ديده شدن و تایيد شــدنم بهم احساس خوبي مي داد.

همه اينا موقت بود، دوباره چيزي درون من اتفاق افتاد، نگاهي ديگر… به كمك راهنمام تونســتم از خودم تراز بگيرم و فزوني و كاستيام رو ببينم،تونستم بفهمم وقتي من سر جاي خودم نيستم زياد فرقي نداره كه نوروز باشه يا عزاداري، در كل مناسبت ها آزارم ميده فهميدم افراط من در يك كار، حتي كار خوب، و تفريط من سبب بي تعادليم شده و عدم رضايتم از همين جا مياد.

تراز خيلي بهم كمك كرد كه بتونم تغيير رويه بدم تقريبا ٢-٣ سالي هست كه ايّام عيد نه تنها آزار دهنده نيست بلكه بهش بعنوان يه فرصت خوب نگاه مي كنم،

جاهايي نميرم كه بعدش انرژيم پايين بياد كه چرا نتونستم بيشتر شاد باشم و احساساتم عوض بشه

ســفر رفتن رو با خانواده فرصت خوبي ميبينم كه ميتونم بيشــتر كنارشون باشــم. البته براي خودم خيلي وقت ميزارم. مــي تونم خلوت كنم، دعا كنم، توي طبيعت مراقبه كنم و به جلسه برم.

برنامه ريزي براي ســال جديد و اهدافم توي يك سال رو پيدا كنم. هميشه يه روز پاك و يه روز موفق رو براي خودم بسازم و چشمامو ببندم و گوش بدم…

بوی عیدی بوی توپ …

بازگشت به صفحه اصلی نسخه فروردین ۹۸

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

2 نظر

  1. گمنام

    سلام خدمت همه
    با خوندن این مطلب یاد یکی دو سال اول پاکیم و عید افتادم. منم مثل همه با یادآوری و دیدن شرایط مختلف یاد خسارتهایی که زدم یا میزنم میفتم. اون اوایل پاکی بخاطر نبودن هام تو مناسبتها و خسارتها و اضطرابها و خجالتهایی که زمان مصرف به خونواده تحمیل کرده بودم ، با تمام وجودم در کنار خونواده بودم. الان میگم وظیفم بوده و هست ولی اون اوایل با نیت جبران خسارت تمام و کمال در کنارشون بودم و این حالمو خوب میکرد. تو عید هر روز صورتمو اصلاح میکردم و لباس مرتب میپوشیدمو ادکلن میزدم و تمام وقت کنارشون بودم غیر از دو ساعتی که میرفتم جلسه.
    و این رو مدیون وجود انجمن معتادان گمنامم

    پاسخ
  2. مسئول نشریات وعده

    درک اتحاد در انجمن به ما کمک می کند تا بتوانیم یک عضو از خانواده ،عضوی از اجتماع و یک عضو تیم در محل کار یا تفریح مان باشیم.

    « پاک زیستن »

    پاسخ

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *