معتادان گمنام منطقه یک ایران 

بهبودی بدون محدودیت

بهبودی بدون محدودیت

بهبودی بدون محدودیت

این داستان یک معتاد در حال بهبودی در کلمبیاست. او ناشنوا بوده و نمی توانست حرف بزند اما با این حال توانست راهی برای پاک ماندن پیدا کند، پاکی ابدی… رائول با همراهی یکی از اعضای خانواده اش به اولین جلسه معتادان گمنام قدم گذاشت. او در حالت فرسودگی فیزیکی باورنکردنی بود، کفشی به پا نداشت و پاهایش بوی ناخوشایندی می داد.علاوه بر اینها کر و لال هم بود.

در شــهر مدیجین کلمبیا، گروه ـ یادم بده چطور زندگی کنم ـ صرف نظر از شــرایطش از او اســتقبال کردند و از او خواســتند که باز هم در جلسات شرکت کند. تاریخ دقیق قطع مصرف او را نمی دانیم ولی یک روز از روزهای ماه دسامبر بود. دســامبر زمان جشنواره ها و تعطیلات در کلمبیا اســت، زمانی که بیشتر مردم مواد و یا چیزی مشابه را مصرف میکنند. در چند جلسه اول یکی از اعضای خانواده در رفت و آمد به جلســه همراهــی اش میکرد.

با وجود ناتوانی در شــنیدن پیــام بهبودی و مشــارکت کــردن، او همچنان در جلســات حضور پیدا میکرد و بعد ناباورانه دیدیم که به تنهایی به جلسات می آید. تغییر او در نظافت و پاکیزگی شخصی و حضور مرتبش در جلسات نمایان بود. آن روزها گروه دچار مشکلات خدماتی شده و حضور اعضــا کاهش یافته بــود اما از روزی که رائول وارد انجمن شــد حتی یک جلســه از گروه خانگــی اش را نیز از دســت نداد.در آن مدت، رائول و دوســتش خــوان کارلوس متعهدانه خدمتگــزاران مــورد اعتماد گروه بودند.

از آنجایی که خوان مسئولیتهای زیادی داشت برایش مشکل بود که هر روز درب مکان جلسه را باز کند. زنده نگهداشتن گروهی که بیشتراوقات فقط دو نفر شرکت کننده داشت ســخت بود. اما با دیدن تعهد و پیگیری رائول -معتادی که کرو لال بود و در آن زمان حدود هشت ماه پاکی داشــت- خوان فکر کرد که می تواند کلید درب جلســه را به رائول بدهد. خوان با رائول نشست و با زبان اشاره وظایف و چگونگی عملکرد مسئول خدماتی گروه را به او توضیح داد و رائول با علاقه مندی آنها را یاد گرفت. بعد از آن رائول برای روزهای سه شنبه و جمعه هر هفته مسئول قابل اطمینان گروه برای باز کردن درب جلســه بود.

او دو ساعت زودتر می آمد و درب جلســه را بــاز می کرد، جارو و گردگیری می کــرد صندلی ها را می چید و همیشــه برای اعضایی که به جلســه می آمدند قهوه حاضر و آماده داشــت. رائول جلوی درب جلسه می ایستاد و با دستهای باز به خوش آمدگویی اعضا میرفت و آنها را در آغوش گرمش می فشــرد. در طول برگزاری جلســه رائول مســئول قهوه بود تا وقتی که مطمئن شود همه اعضا یک فنجان قهوه در دستشان هست و بعد سبد سنت هفتم را می چرخاند. یک رفتار فراموش نشدنی در خدمت رائول به عنوان مســئول خدماتی گروه این بود که هر وقت یک تازه وارد داشتیم او عهده دار تقدیم چیپ خوش آمدگو و پمفلتها بــود. همراه با چهره ای آکنده از لبخند و آغوشی گرم، شور و عشق ویژه ای را به تازه واردها انتقال میداد، رائول با زبان اشاره آنها را به ادامه ی شرکت در جلســات و اینکه مصرف نکنند و پاک بیایند دعوت می کرد.

هر سال در ماه دسامبر، رائول اعلام می کرد که میخواهد تولد پاکی اش را جشــن بگیرد و همه اعضای ناحیه مدیجین از این جشــن بزرگ اطلاع داشتند. جلسه بهبودی سرشار از امید میشد. اینکه شاهد بهبودی عضوی بودیم که توانائی شــنیدن و حرف زدن نداشت، پیام معجزه آسائی بود. در پایان جلسه با مقدار زیادی غذا از همه اعضا شرکت کننده پذیرایی میشد. رائول این فرصت را داشت که در چندین همایش منطقــه ای و محلی در کلمبیا شــرکت کند. او عضوی محبــوب در کل کلمبیا بود و الگویی در خدمات برای بســیاری از مردم.

رائول به مدت هفت ســال متوالی دربهای جلسات گروهشان را باز نگهداشت . او به عنوان یک شخص بشاش و دوست داشــتنی شناخته شــد، اما آنچه که بیشــتر در او نمایان بود، ایمان او به نیروی برتر بود. رائول هر روز و هر شب دعا می کرد و حامل پیامی از دعا و عملکرد بود. وقتی پنجاه و چهار ســاله بود (هفت ســال و هشــت ماه پاکی داشت) در اثر ســکته قلبی از دنیا رفت در حالیکه تمامــی عزیزانش کنارش بودند. ما همیشــه با شــادی از او یاد می کنیم زیرا او به ما نشــان داد که بهبودی حتی فراتر از هرگونه محدودیت جسمی و فیزیکی امکان پذیر است.

او به ما نشــان داد که خدمت لازمه مسیر بهبودی اســت و تعهد به خدمت به رشد گروه کمک می کند. از رائول سپاســگزاریم که دربهای جلســات گروه-یادم بده چطور زندگی کنم-را باز نگه داشت و این گروه در حال حاضر به طور میانگین سی و پنچ عضو دارد که به طور مرتب در جلساتش شرکت می کنند و آنجا گروه خانگی شان است و داســتانهای رائول هنوز در گروه زنده است.

ممنون رائول…حالا تو به طور ابدی پاک هستی.

سیمون م -بوگوتا-کلمبیا

برگرفته شده از مجله NAway آپریل ۲۰۱۸

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

5 نظر

  1. ‍پینگ بک: وعده - بانوان در خدمت - معتادان گمنام - یک وعده هزاران پاداش - شماره ششم اسفند1397

  2. مسئول نشریات وعده

    قبول مسئولیت یکی از مهمترین اصولی است که در na تمرین میکنیم و خدمت یکی از بهترین روش ها برای تمرین مسئولیت پذیری است.
    پاک زیستن سفر ادامه دارد

    پاسخ
  3. مسئول نشریات وعده

    اشتیاق ما به خدمت رابطه ما با دنیا را تغییر می دهد. ما فقط در NA با عشق و بخشنده نیستیم. ما از طریق اقدامات عاشقانه، با عشقی که ما را احاطه کرده، رابطه بر قرار می کنیم، و آغوش خود را برای در بر گرفتن آن باز می کنیم. تمایل دشتن برای پذیرش کمک، خود نوعی بخشش است. اقرار به داشتن نیاز به کمک یا در خواست آن، ممکن است ناراحت کننده باشد. وقتی به کسی اجازه می دهیم تا قدم جلو بگذارد و به ما کمک کند، در واقع به ایشان فرصت داده ایم تا عشق و سخاوت خود را بیان کنند. زمانی هم که برای کمک به دیگران اقدام می کنیم، خودمان بیش از آنچه می بخشیم، دریافت می کنیم. در بعضی نقاط پس از خواندن دعای پایان جلسه، اعضا NA می گویند ” باز هم به جلسات برگردید” و در بعضی نقاط دیگر می گویند ” بروید و به دیگران کمک کنید” هر دو این اصطلاحات از این درک سر چشمه می گیرند که وقتی می بخشیم و زمانی که اجازه می دهیم دیگران ببخشند، در واقع با نیرویی برتر از خودمان رابطه بر قرار می کنیم و به او وصل می شویم.
    پاک زیستن

    پاسخ

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *