معتادان گمنام منطقه یک ایران 

اگر فکرمیکنی خدا هست

اگر فکر میکنی خدا هست

اگر فکرمیکنی خدا هست

اسم من حسین و یک معتاد هستم.اواسط پاییز ۸۵ وارد NA شدم و بعد از کم تر از ۲۰ روز به عنوان مسئول پذیرایی شروع به خدمت کردم و از اون وقت بهبودی من با خدمت عجین شد.

تـا اینکـه در هفــت مــاه پاکــی بــا تعــدادی از دوســتان در یــک پــارک اسـتارت یـک جلسـه رو زدیــم و مــن بــه عنــوان علــی البــدل نماینــده انتخــاب شــدم و بــا عشــق و علاقــه فــراوان در گروههــای دیگــه اطـلـاع رســانی میکردیــم.

در زمــان اندکـی جلسـه قـوام پیـدا کـرد و یـک سـال بعـد نماینده شـدم و یـک روز بـا غـرور خاصـی بـه راهنـمام گفتـم ایـن جلسـه رو مـن راه انداختـم و اگـر نباشـم گـروه تعطیـل میشـه!!!

راهنمـام بـا درایتـی کـه داشـت گفت از فـردا یـه مـدت اون جلسـه نـرو، جویـای علتـش کـه شـدم گفـت: گروهـی کـه بـا نبـودن یـک نفـر بخـواد بسـته بشـه گـروه NA نیسـت.

اگـر فکـر مـی کنـی کـه صاحبـش خـدا هسـت کـه هسـت، نگـران نبـاش، هیـچ اتفاقـی نمی افتـه. مـن هـم از روی لجبـازی یـه مـدت بــه اون جلســه نرفتــم ولــی دورا دور آمــار گــروه رو مـی گرفتـم و جالـب اینکـه متوجـه شـدم از زمانـی کـه مـن نیسـتم جلسـات گــروه پــر رونق تــر شــده.

عــده ای از دوسـتان بـه خاطـر حـس مالکیتـی کـه مـن داشـتم بعـد از نبــودن مــن حضورشــان پررنگ تر شــده بــود.

ایــن یــک تجربــه گرانبهــا همیشــه بــرای مــن مانــد، کــه بــا نبــودن مــن و یــا هــر کــس دیگــری NA مســیرش رو ادامــه مــیده و مــن بایــد سـعی کنـم خدمـت کـردن رو بـه عنـوان یـک فرصـت بــرای رشــد خــودم بپذیــرم.

امــروز بیشــر از ۱۲ ســال پاکــی دارم و اون گــروه هــم نزدیــک بــه ۱۲ ســال از اولیــن روز برگزاریــش میگــذره و همچنــان بــه مــنو خیلـی از دوسـتان همـدردم کمـک کـرده تـا زندگـی بهـتـری داشــته باشــیم.

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

2 نظر

  1. ‍پینگ بک: دستبندی برای تغییر - وعده

  2. مسئول نشریات وعده

    تسلیم شدن در مقابل وجدان گروهی، بدان معنی است که ما اجازه دهیم انجمن مان توسط یک نیروی برتر شکل پیدا کند. گاهی اوقات وسوسه می شویم که کنترل جریانات روزمره گروه خود، هیات خدماتی و کمیته مان را بدست بگیریم و باورمان می شود که علاقه زیادی که ما به منافع گروه خود داریم هرگز ما را به بیراهه نخواهد کشاند. با این همه، هرچه اعتمادمان بیشتر می شود، بیشتر متوجه می شویم که گروه توسط یک نیروی برتر مهربان هدایت می گردد. اتکا و توکل ما به آن نیروی برتر تمایلی که ما نسبت به اجرای خط مشی ای که از طریق وجدان گروهی ابراز گردیده و باور اینکه همه چیز به خیر خواهد انجامید نشان داده می شود.
    چگونگی عملکرد . سنت دوم

    پاسخ

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *