معتادان گمنام منطقه یک ایران 

آرزو؛ یا توهم !؟

آرزو ؛ یا توهم !؟

آرزو؛ یا توهم !؟

اسم من هما و یک معتاد هستم و بیست و پنج سال و ده ماه و چهار روز پاک می باشم. در حال حاضر در لُس آنجلس زندگی میکنم و به جلسات میروم، خدا رو بخاطر تجربه و حکمتی که در این زمان به دست آورده ام سپاسگزارم. خواستم در مورد دو موضوع صحبت کنم:
چند وقت پیش دوستی از کشور دیگه ای اومده بود انجمن و در مورد آرزوهاش مشارکت میکرد که دوست داشته سفر خارج بره و بیاد لُس آنجلس. خوشحالم براش که به آرزوش رسید. من در دوران کودکی فکر میکردم آرزو دارم، در فرهنگ ما و در خانواده ما هیچ وقت نه در مورد آرزو داشتن صحبت میشد و نه تشویق به آرزو داشتن. در زمان مصرف گاهی اوقات آرزوهایی که در دلم خفه بود سرکی میکشیدند اما زود مثل دود سیگار محو میشدند. موقعی که وارد انجمن شدم تنها آرزوی من رسیدن به احساس آرامش واقعی در فکر، روح و روانم بود. مسئله مهمی که اخیراً باهاش مواجه شدم این بود که وقتی من هویت خودم رو نمی شناسم و با درون خودم ارتباط درست ندارم چطور میتونم آرزو داشته باشم و حتی بدونم اونها چی هستند. بعضی ها نرسیده همه چی رو میدونن وفکر میکنن پاکی موفق به زود پولدار شدنه. من از این دسته اعضاء نبودم و نیستم. هدف اصلی من این بود که برنامه رو جدی بگیرم و امید و آرزوم این بود که برنامه، من و زندگیم را عوض خواهد کرد. اینو مطمئنم که خداوند من رو فرستاد به انجمن که روی من کار کنه. آرزوهای من در برنامه بهبود پیدا کردند، من بعد از ۲۵ سال پاکی درخواستم اینه که در زندگی دیگران موثر باشم. اگر چه پول زندگی رو آسان تر میکنه اما خوشبختی نمیاره. زیبایی برنامه اینه که از این آدم تندخوی و عصبانی یک خانم باهویت ساخته که تازه به خودش اجازه داده آرزوهای جدید بسازه.
مسئله دیگری که خواستم بهش اشاره کنم اینه که من با ایرانی هایی که در اینجا و یا در ایران طی سفر۳ سال پیشم در سال ۲۰۱۵ برخورد داشتم متوجه بعضی اعضاء ایرانی شدم که با پاکی خیلی کم حتی زیر یک سال تمام قدمها را کار کرده اند. به نظر و تجربه من بعضی مواقع راهنماها نیز اشتباهاتی می کنند به خصوص در مورد اعضایی که دائم می روند و بر می گردند و در لغرش هستند. سن پاکی زیر یک سال برای کارکرد ۱۲ قدم زود است، زندگی این عضو باید متمرکز به جلسه رفتن باشد و اگر واقعاً مشتاق بهبودی است کتاب پایه را حتی روزی یک صفحه مستمر بخواند. کسی که دوازده قدم را زود کار میکند مثل این میشه که داره مسابقه شرکت میکنه و اگر یک سری واژه های جدید رو یاد بگیره مساوی بهبودی و زندگی حاوی بهبودی و پاکیه و این به نقص اخلاقی این آدم خوراک میده؛ چشم و هم چشمی که من بیشتر از تو میدونم و بهتر از تو بلدم. هر وقت من جلسه رفتن رو یاد بگیرم و عادت کنم که با راهنمام در تماس باشم و ۵ دقیقه ۵ دقیقه پاک بمونم، آمادگی بهتری برای قدم کارکردن
خواهم داشت.
با تشکر از شما هما از لُس آنجلس

بازگشت به صفحه اصلی نسخه مهرماه

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

3 نظر

  1. ‍پینگ بک: زخم خورده (من) - وعده - یک وعده هزاران پاداش معتادان گمنام-شماره هفتم فروردین 1398

  2. مسئول نشریات وعده

    هیچ یک از قدم ها را نمی توان با جادو انجام داد. ما فقط صحبت از قدم ها نمی کنیم، بلکه یاد می گیریم چطور آنها را زندگی کنیم و ارمغان این برنامه را شخصا تجربه می کنیم.
    کتاب پایه

    پاسخ
  3. نشریات وعده

    چیزهایی که ما را بیش از هر چیز خوشحال می نمایند آنهایی هستند که شاید فکر خواستن شان هم هرگز به ذهنمان
    خطور نکرده بود. برخی از ما “بیدارشدن رویاهای گمشده مان” را تجربه نموده و آرزو هایمان را درهمانجایی که
    رها کرده بودیم بازیافتیم و بالاخره آن زندگی را که همیشه آرزو می کردیم بدست آوردیم. بعضی دیگر از ما پی
    بردیم آن رویاهایی که پشت سرگذاشته بودیم دیگر درخور آن کسانی که شده ایم نبوده و جایی در زندگی کنونی مان
    ندارند. ما با پیشینه ای تأسف آور و مملو از وعده های عمل نشده, رویاهای درهم شکسته, ناصادقی, خیانت و شکست
    وارد انجمن شدیم. باور اینکه ما استحقاق داریم به خواسته هایمان برسیم, می تواند فرایند خاص خودش را داشته باشد.
    شاید ما در گذشته از داشتن هرگونه رویا هراس داشتیم. برخی از ما طی بسر بردن سالها در بهبودی دائمأ خود را
    تنبیه نموده و به خود اجازۀ شاد بودن نمی دهیم زیرا احساس می کنیم استحقاقش را نداریم . ابزار و عشقی که در
    NA پیدا می کنیم می توانند کمک کنند تا چنین الگوهایی را بدون توجه به مدت زمانی که درزندگی مان وجود
    داشته اند, درهم بشکنیم.
    کتاب پاک زیستن بخش ارتباط باخودمان

    پاسخ

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *